۱۹ مرداد ۱۳۸۸

طنز سعدی - عمران صلاحی



ادبیات فارسی سرشار از طنز است. سعدی هم به طور حرفه ای و هم به طور غیر حرفه ای طنز را به کار گرفته است..
چند توضیح مختصر. قدما ما برای «مضاحک» سه اصطلاح داشتن: «هجو»،«هزل» و «مطایبه».
«هجو» ضد مدح است یعنی اگر مدح به فضایل انسان می پردازد، هجو از رذایل او سخن می گوید. هجو توام با حمله و هجوم است که بیشتر جنبه ی شخصی دارد.
هزل اما هدفش تفریح است و انبساط خاطر، منتها با لحنی رکیک و زننده و بی پرده.
مطایبه، هزلی است معتدل که در پرده سخن می گوید. هدف مطایبه نیز بیشتر تفریح و نشاط است.

طنز اصطلاحی است امروزی. قدما اگر چه آن را در شعر و نثر به معنی نیش و کنایه آورده اند، از آن به عنوان یک اصطلاح ادبی یا بی ادبی! یاد نکرده اند.

به عبارت امروزی، طنز را می توان هجوی دانست که از جنبه ی فردی خارج شده و جنبه ی اجتماعی گرفته است.
سعدی طنز را بهترین راه گفتن حرق حق می داند. طنز مثل کپسولی است که با آن هر داروی تلخی را می توان به خورد بیمار داد، بدون آن که قیافه اش توی هم برود و عکس العمل ناجوری نشان دهد:

چه خوش گفت یک روز دارو فروش / شفا بایدت ، داروی تلخ نوش
اگر شربتی بایدت سودمند / ز سعدی ستان تلخ داروی پند
به پرویزن معرفت بیخته / به شهد ظرافت بر آمیخته

نمونه ای از تغزل طنز آمیز سعدی:
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست / تا ندانند حریفان که تو منظور منی

هزلیات و مطایبات سعدی سه بخش دارد:
1. خبثیات که منظوم است
2. مجالس هزل که منثور است
3. مضحکات که منثور و مجموعه ای از لطایف است یکی از این لطیفه ها را بخوانیم که خالی از حکمت هم نیست:
«شخصي با شير جنگ مي كرد، شير نعره مي زد و تيز مي داد و دم مي جنبانيد.
پرسيدند: چرا نعره مي زني؟
گفت : تا آدمي بترسد.
گفتند :چرا تيز مي دهي؟
گفت: من مي ترسم.
گفتند: دنباله چرا مي جنباني؟
گفت: ميانجي مي طلبم»

***
نمی دانم حالا حکایت کیست؟!

بر گرفته از :سعدی شناسی دفتر دهم-طنز سعدی :عمران صلاحی