چند روزی با نویسنده ی این نامه در خانه ای زندگی کردیم. کودک دختری ده ساله است . بسیار مهربان و دوست داشتنی و از اینکه با هم بودیم بسیار خوشحال بود چشمانش برق عجیبی می زد حتی از گوشه ی ذهنم نمی گذشت که شاید دست به دزدی زده باشد. زندگی اش را می دانستم و به تربیتش آفرین می گفتم تا اینکه یک روز به ناگهان رفتاری از او دیدم که غیر قابل پیش بینی بود. پدر و مادرش از هم جدا شده بودند و کودک دچار کاستی هایی بود که گاهی با رفتارهایی از خود، آنها را نشان می داد.
از مادرش پرسیدم باورم نمی شود که او دزدی کند . مادر آن کودک با نگرانی گفت من همه چیز برایش می خرم نمی دانم چرا گاهی سر کلاس چیزهای بی ارزش مثل پاک کن و خودکار و...همکلاسی اش را برمی دارد ؟!
وقتی مجموعه کتاب های «مشکلات رفتاری کودکان» کاری ارزنده، از دوست گرامی ام نیره حسینی ، را هدیه گرفتم ، بی درنگ به سراغ «کودک و دزدی » رفته تا شاید راه حلی پیدا کنم و بررسی بسیار منطقی در آنجا یافتم که گوشه ای از آن را اینجا می نویسم:
با او منطقی برخورد کنید مثلا به جای اینکه بگویید :«چشمم روشن! از چه کسی این کارهای زشت را یاد گرفته ای؟» می توانید بگویید:«این دفتر چه که توی کیف توست مال دوستت است. باید به برگردانی!» و هنگام ادای این جمله لحنی جدی و قاطع اما بدون سرزنش داشته باشید...»
خواندن این مجموعه را به همه ی دوستان پیشنهاد می کنم .
از مادرش پرسیدم باورم نمی شود که او دزدی کند . مادر آن کودک با نگرانی گفت من همه چیز برایش می خرم نمی دانم چرا گاهی سر کلاس چیزهای بی ارزش مثل پاک کن و خودکار و...همکلاسی اش را برمی دارد ؟!
وقتی مجموعه کتاب های «مشکلات رفتاری کودکان» کاری ارزنده، از دوست گرامی ام نیره حسینی ، را هدیه گرفتم ، بی درنگ به سراغ «کودک و دزدی » رفته تا شاید راه حلی پیدا کنم و بررسی بسیار منطقی در آنجا یافتم که گوشه ای از آن را اینجا می نویسم:
با او منطقی برخورد کنید مثلا به جای اینکه بگویید :«چشمم روشن! از چه کسی این کارهای زشت را یاد گرفته ای؟» می توانید بگویید:«این دفتر چه که توی کیف توست مال دوستت است. باید به برگردانی!» و هنگام ادای این جمله لحنی جدی و قاطع اما بدون سرزنش داشته باشید...»
خواندن این مجموعه را به همه ی دوستان پیشنهاد می کنم .
گفتارهای نیک شما (12)