در این شب جای همه ی جان باختگان راه آزادی و آزاد اندیشی خالی است
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور زخورشید جوی، بو که برآید حافظ
آری که آفتاب مجرد به یک شعاع
بیخ کواکب از شب یلدا برافکند
خاقانی
برآی ای صبح مشتاقان اگر هنگام روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
سعدی
یاد آسایش گیتی بزند بر دل ریش
صبح صادق ندمدتا شب یلدا نرود
سعدی
نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند
منوچهری
گر نیابد خوی ایشان درنیابد خلق را
روز روشن در بر دانا شب یلدا شود
ناصرخسرو
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
ناصرخسرو
کرده خورشید صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب یلدا
مسعودسعد
«انتخاب بیت ها از شهرزاد»
عکس را صبح پس از یلدا در حالی که پشت چراغ قرمز ایستاده بودم گرفتم . بلندای دماوند از میان دو شاخه ی درخت پیداست.(اتومبیل ها ساختمان ها سیم های برق همه از دور بر این عکس بریده شده اند)
_________________________
شب پیش برای گرمی دادن به میز شام ، فرزندم سالار از من خواست که چراغ ها را خاموش و شمع روشن کنیم. یاد آن روزها به خیر که گرمای بخش شب های یلدا کرسی بود و دور هم نشستن و آجیل خوردن و به داستان های بزرگترها گوش دادن.باز هم این گرمی نشست های خانوادگی به شکل دیگری ادامه دارد ولی سرخی هندوانه و انار هم چنان برقرار است.
این شعر طنز زیبا را هم فریدون گرامی فرستاده است:
شب یلدا
واه واه واه شب یلدا شده باز
سروکله مهمونا پیدا شده باز
شب بخور بخوره و دیگ و دیگبر
قاسم آقا با بچه هاش اومده از سفر
اسی و مهتا جمعشون جَمِه
تو جمع اونا جای من یکی کمه
هندونه سرخ و دل پر خون انار
قربونت هرچی داری، وردار بیار
واه واه واه شب یلدا شده باز
سرو کله ی مطربا پیدا شده باز
یکی تنبک می زنه یکی آواز می خونه
یکی قر میده یکی خودشو می جنبونه
یکی واسه انار کارد و بشقاب می خواد
یکی شربت آلبالو با یه لیوان آب میخواد
یکی دیس خوروش رو گذاشته جلوش
رونای جوجه کباب رو گذاشته رو پلوش
واه واه وا باز شب یلدا شده
سرو گوش مملی از دور پیدا شده
گلی جون شیفته و شیدا شده
انگشتر عقد بهش اهدا شده
چه خوبه همه شاد باشن
ازغم و غصه آزاد باشن
یکی قند و شیرینی میخواد یکی چایی
یکی میگه کجاست دایی، کو زن دایی
واه واه واه شب یلدا شده باز
یکی از زور خنده ترمزش وا شده باز
یکی مث آدمای ندید پدیده
یکی مث اینکه از خواب پریده
آدمای جور و واجور دور تا دور سفره
میزبان می پرسه طعم غذاها چطوره
یکی میگه شعر بگو نکن قافیه بازی
فریدون میگه حالا اومدی که نسازی
ها ها ها
میلادِ مهر در جواهر دشت. عکس از شهرزاد
__________________
حافظ خوانی در شب یلدا :دوست نازنینی امروز گفت که شب پیش را تا سپیده دم بیدار بوده و حافظ خوانده است .
__________________
شو چله در میان بختیاری ها
گزارش آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز): در گذشته نه چندان دور خانواده ها با جمع شدن به دور کرسی ها و دل سپردن و گوش فرادادن به شاهنامه خوانی ریش سفیدان این شب را طی می کردند.
شاهنامه خوانان در این شب طولانی و با خواندن شاهنامه گویی می خواستند به زندگی نیرو ببخشند. در مناطق بختیاری رسم شاهنامه خوانی وحتی خواندن فصلهایی از هفت پیکر نظامی، سنتی یا پیشینه ای تاریخی می باشد.
بیان کردن متل ها و افسانه های قدیمی نیز در این شب در گذشته رواج داشته است. بزرگان و ریش سفیدان بختیاری نیز در این شب برای فرزندان و نوادگان خود با بیان ناگفته های کوچ و حوادث تلخ و شیرین به نوعی تجربیات خود را به این نسل ماشینی انتقال می دهند.
مردم استان چهارمحال بختیاری در گذشته معتقد بودند که در شب یلدا حداقل باید هفت نوع خوراکی استفاده کرد.
در این شب سینی های مسی یا همان "مجمع" که روی کرسی قرار داده می شود از تنقلاتی مانند کشمش ، گردو ، بادام ، سنجد و کشک پر می شد.
خوردن آش کشک محلی نیز از سنتهای دیگر مردم این منطقه می باشد که در این استان امروزه نیز این سنت رعایت می شود.
خوردن کدو تنبل نیز در این شب جایگاه خاص خود را دارد، معمولا کسانی که در منزل و یا مزرعه خود به کشت محدود محصولات جالیزی می پردازند یک یا چند کدو را برای این شب نگه می دارند و به همسایگان وبستگان خود نیز به صورت تعارفی می دهند.
کدو دراصطلاح محلی "کیدی " تلفظ می شود و مردم این منطقه کدو را نمادی از خورشید دانسته و با استفاده از آن در این شب به نوعی گرما را وارد خانه می کنند.
در این استان کدو را پس از خرد کردن یا به صورت آش کشک و یا به صورت آب پز می خورند.
خوردن انواع میوه و به خصوص هندوانه نیز جایگاه ویژه ای در بین مردم این استان دارد.
مردم این منطقه خوردن این خوراکیها رانشانه خیر و فزونی و برکت می دانند و معتقدند با تناول این خوراکی ها در شب یلدا، سال پر خیر وبرکتی پیش رو خواهند داشت.
ایرانیان باستان با باور اینکه در شب یلدا با دمیدن خورشید روزها بلندتر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد آخرپاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می نامیدندو برای آن جشن بزرگی به پا می کردند.
این جشن در ماه پارسی " دی " قرار دارد که نام آفریننده در زمان قبل از زرتشتیان بوده است که بعدها نام او به افریینده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید نشانه هایی از آفریدگار و شب ، تاریکی و سرما نشانه های از اهریمن به شمار می رفت.
مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم آن زمان را بر این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می برند.
برای در امان بودن از خطر اهریمن در این شب همه دور هم جمع می شدند و با برافروختن آتش از خورشیبد طلب برکت می کردند.
آیین شب یلدا یا شب چله،خوردن آجیل مخصوص، هندوانه انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت تندرستی فراوانی و شادکامی هستند.
فیروزه همتیان (کارشناس ارشد مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری چهارمحال بختیاری)