۲۵ آذر ۱۳۸۵

فرهنگ چیست؟- یداله رویایی

سؤال ـ تعریف فرهنگ از نظر شما چیست؟

رویائی ـ
فرهنگ تعریف نمی‌شود، فرهنگ تعریف می‌کند، و تعریف‌اش در خودش است، مثل شعر، مثل الکتریسیته، آثار آنها خبر از آنها می‌دهد. خدا هم همین طور. فرهنگ هم همین طور، همیشه تظاهرهايی از او نشانه‌هايی از اوست، در همه جا هست و در هیچ جا نیست. وقتی که هست تازه حس می‌کنی که نیست، یعنی باید فرهنگ داشته باشی که بدانی فرهنگ نداری، یعنی فرهنگ درست همان چیزی است که آدم با فرهنگ در پی آن است. حضور در دایره‌ی ابدی حجم‌های ذهنی، حضور در تغییر شکل دنیا و انتقال دنیا، حضور در شدن و در فنا، پس فرهنگ تظاهری است از آنچه که نیست، تظاهر ِغیبت است، و غیبت از هر آنچه حضور است، که خود حضور دیگری است: حضورِ دوم ِ برتر در دنیا. تصویری از آنچه که هست فرهنگ نیست، فرهنگی که تعریف می‌شود شایعه‌ای از کلمات است، شایعه‌ای از عبارت، که مدام در میان دهان‌ها مستعمل میشود، در دهان وزیر، در دهان دیپلمات... آنقدر که دیگر دارد رمق از دست می‌دهد. و در این دست مالی شدن گاهی وسیله ی تحمیق است و گاهی موجه سانسور، یعنی سوپ جو و سوپاپ شعور. و فرهنگ درست همان چیزی است که نه سوپ می‌خواهد و نه سوپاپ. هرچیزی فرهنگ خودش را دارد، ظاهر هر چیزی تظاهری از فرهنگ آن چیز است: فرهنگ ِ بلد باشیم لبخند بزنیم، فرهنگ ِ بلد باشیم نگاه کنیم، فرهنگ ِ بلد باشیم تشکر کنیم، فرهنگ ِ بلد باشیم تعجب کنیم، فرهنگ ِ ذهن، فرهنگ ِ عضله، فرهنگ ِ وقت... فرهنگ گاهی پشت شیشه‌ی کتابفروشی ایستادن است، لذت از یک طنز است، طنز ِ سیاه است، لای کتاب را باز کردن است، باز بودن است، بودن در همیشه، و در این معنی فرهنگ گاهی رفتن است، در همیشه شدن است، حضور در طبیعت ِ اشیاء است، حضور در طبیعت ِ خویش است، همان چیزی که کویر دامغان دارد و خیابان‌های تهران ندارند. همان چیزی که چوپانان ما دارند و فوتبالیست‌های ما ندارند.

سؤال از غلامعلی سرامی نویسنده‌ی ادبی روزنامه اطلاعات تاریخ اول شهریور ۵۳
***********************************************************************
با تشکر از فریدون گرامی که مطلب فوق را در یک پیام برایم نوشته است
من معتقدم فرهنگ مجموعه ای از ارزش های اجتماعی است این مجموعه ی ارزشها می تواند زبان و هنر و آداب رسوم و سنت ها و تمدن و غیره باشد

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

شايد فرهنگ به مانند يخي باشد در دست ما در هواي گرم تابستان بندر عباس كه بايد حفظش كنيم

ناشناس گفت...

با درودهای فراوان
------------------
هنری وان دایک در مورد فرهنگ حرف
جالبی زده است. او می گوید

فرهنگ عادت لذت بردن از بهترین هاست
و اینکه دلیل این لذت بردن را
نیز بدانیم

http://en.wikipedia.org/wiki/Henry_van_Dyke

پاینده باشید

ناشناس گفت...

اول- ممنونم که لطف نموده ای و این موضوع را به بحث گذاشته ای.
.

دوم
من با نظریه ون دایک نمی توانم همدلی داشته باشم. آیاملت هائی که در رنج و زحمت اند و امکان لذت بردن از آنها گرفته شده است ملت هائی بی فرهنگ اند؟ باز فکر می کنم سعید گرامی شوخی اش گرفته است و درین جا این چنین موضوعی را مطرح نموده است

.
سوم
به نظر من هم ون دایک و هم یداله رویائی هردو در تعریف فرهنگ اشتباه کرده اند
هردو از دید غیر علمی به این مقوله بر خورد نموده اند.

چهارم
من مقاله یداله رویائی را در باره شعر حجم هم خواندم . ان مقاله هم دارای سر در گمی و سکسکه های غیر منطقی بود. درباره شاملوم نظرش را خواندیم .

پنجم
اولین بار است که
.با نام ون دایک درین ستون نظریات توسط سعید آشنا میشوم. و با نام یداله رویائی و بلاگ او توشط شما پروانه گرامی آشنا شدم.
امیدوارم انتقاد من از یداله رویائی سبب آزرده گی خاطر پروانه گرامی نگردد.

با صمیمانه ترین درود ها
فریدون

ناشناس گفت...

با سلام
تعریف یداله رویایی بسیار ارزشمند است و باید کاملا موشکافانه بررسی شود
نمونه اش آن که :فرهنگ تعریف نمی شود،فرهنگ تعریف می کند،...ا
در جواب فرهنگ چیست،یک چیز در سراسر گفته ی رویایی واضح است و آن اینکه فرهنگ مقوله ای پر دامنه است

به نظر من تفاوتی بین گفته ون دایک و رویایی وجود ندارد

ناشناس گفت...

پروانه گرامی
---------------------------------
یک - من با سخن وان دایک در مورد
فرهنگ کاملن و صد در صد موافقم

و با همین معیار هم هست که میزان
فرهنگ خود و دیگران را محک می زنم

کافیست انسانی را در مقابل یک شاهکار
ادبی و یا هنری قرار بدهیم
و بعد عکس العمل او را خوب زیر
نظر بگیریم
مطالعه رفتار و گفتار بعدی این شخص
ما را خوب در جریان کم و کیف شعور فرهنگی وی قرار خواهد داد
---------------------------------
دو - من نیز «ترانه آبی» شاملو را
بسیار دوست میدارم و شوخی من
در رابطه با آن شعر نبود

شوخی من با کسانی بود که
دائم دم از «قرمه سبزی» می زنند
بی آنکه در عمرشان حتی
برای یکدفعه هم که شده
خورش قرمه سبزی
خورده باشند
---------------------------------
سه - بسیار خشنودم که بنظر شما
شوخی ها و طنزهای مخلص باعث
تفکر و بحث می گردند

دیدگاه شما در این مورد بسیار
هوشیارانه است
---------------------------------
خدمت فیروز گرامی نیز عرض ارادت دارم

سلامت و سرفراز باشید

ناشناس گفت...

http://www2.dw-world.de/persian/Dialog/1.192555.1.html

داريوش آشورى / شرط داشتن ”زبان باز“ براى ترجمه ”فرهنگ باز“ است

ناشناس گفت...

Salaam.
عجب ننه با فرهنگي‌ام من با اين تعاريف.
نن جون معتقده كه درك هنر ،التذاذ از آن و تفسيرش ... كه در يكي از اين تعاريف آمده ، در واقع شعور هنري و فرهنگي! مي تواند بخشي از يك فرهنگ باشد اما نه همه آن. و اين تعريف خيلي كلي است. البته كلمه عامي چون فرهنگ انصافا انديشمندان را خواه ناخواه به اين نوع كلي نگري و يا تعريف از يك زاويه مبتلا مي كند. چون بحري است كه در كوزه نخواهد گنجيد.
همه اين‌ها را عرض كرد ننه تا بگه... ... ما نن جون با فرهنگي هستيم.:)))

ناشناس گفت...

یداله رویائی-فرهنگ گاهی پشت شیشه‌ی کتابفروشی ایستادن است، لذت از یک طنز است، لای کتاب را باز کردن


فریدون - پس آن انسانی که نمی تواندبه خاطر بی سوادی پشت شیشه کتابفروشی بایستدآیا بی فرهنک است

اینجا ما شاهد تقلیدی از اشعار سهراب سپهری درخارج متن هستیم.
ما می توانیم از حرف های یداله رویائی بخاطر بت شهرتش تعابیری از فرهنگ بسازیم و فکر کنینم لابد چیزی ارائه داده است. اگر این چنین بخواهیم با مسائل بر خورد کنیم می توانیم بعن وان مثال بگوئیم آجر هم مقدس است جون ممکن است روزی در بنای کلیسا و یا مسجدی بکار رود. یا درختی با سواد است چون ممکن است بصورت میزی سر کلاس دانشکده حضور داشته باشد. اما,عزیزان به این نوشته یداله رویائی بطور مجرد و جدا از شهرت او مطالعه کنید. و برایم لطفن بنویسید فرهنگ آفریقای قحطی زده را که فرصتی برای تحصیل به آنها داده نشده چگونه تعریف می کنید.
از چه دیدی به مفهوم فرهنگ نگاه می کنیم. از دید جامعه شناسی غربی ولذت ون دایک و یا از دید جامعه شناسی اورینتالیسم ادوارد سعید؟

بد نیست به اینجا هم سری بزنید
http://vafa1.persianblog.com

ناشناس گفت...

سلام . من نمی دانم رویایی چه می گوید . حرف های اش قابل درک نیست . نمی دانم چرا بعضی ها یاد گرفته اند قلمبه سلمبه حرف بزنند تا دیگران را مرعوب کنند و این تصور پیش آید که حرف هاشان خیلی پیچیده و مهم است . آخر یعنی چه که کویر دامغان فرهنگ دارد و خیابان های تهران ندارد ؟؟؟؟ !!!! شما فهمیدید ؟ تا آن جا که ما می دانیم فرهنگ فقط خاص انسان است بنابراین نه کویر دامغان فرهنگ دارد و نه خیابان های تهران ! البته می توان فرض کرد که رویا این دو مکان را به عنوان استعاره فرض کرده است و دارد استعاری حرف می زند و منظورش مردم این مناطق است که در این صورت هم مشکل دیگری پیش می آید و حرف اش بی معنی تر می شود . چون هیچ انسانی نیست که فرهنگ نداشته باشد ، نه چوپان و نه ورزش کار . تنها حیوانات و گیاهان و اشیا و جانواران دیگر فرهنگ ندارند اگر نه انسان غار نشین و وحشی هم فرهنگ خاص خود را دارد چیزی که می ماند طبقه بندی فرهنگی ست که می توان گفت بعضی ها فرهنگ غنی یا پیشرفته یا پیشرو و سطح بالایی دارند و بعضی ها فرهنگ شان پایین یا عقب مانده و واپس گرا و غیره است که این تقسیم بندی ها هم البته نسبی ست و کسی نمی تواند به طور مطلق حرف بزند . پیداست که هر کس فرهنگ خود را بهترین و عالی ترین می داند حتا سیاه آفریقایی یا وحشی آمازونی یا انسان غار نشین یا شیعه ی اثنا عشری و آخوند و بسیجی و آدم بنیادگرا و بن لادن و ملاعمر و غیره و فرهنگ هم مانند عقل می ماند که همه خود را واجد آن و تازه از بهترین نوع اش می دانند . سعدی می گفت : اگر ز روی زمین عقل منعدم گردد / گمان نبرد کس به خود که نادان ام

ناشناس گفت...

درود بر پروانه گرامي
جسارت اين حقير را ناديده بگيريد
كه در اين چند روز هيچ كامنتي را براي پرواز با پروانه نگذاشتم .

شايد كمي باورش سخت باشد. اما در شهري كه من ساكنش هستم، وبلاگ شما فيلتر شده!. گمان مي كنم علت اصلي
مسدود شدن، وجود لينك فيلتر شكن در پيوند وبلاگتان باشد ، كه از نگاه تيز نرم افزارهاي هوشمند فيلترينگ ( كه به كلمات فيلتر شكن - پروكسي و يا...موجود در سايت و وبلاگ ها ) حساسيت دارند، مصون نمانده. من يقين دارم علتش همين است. حتي سعي كردم با فيلترشكن وارد وبلاگ شوم كه اين امر ميسر شد اما در زمان ارسال كامنت ، با واژه
eror
روبرو مي شوم ، كه آن هم به كارايي پروكسي ها بر مي گردد.
من در روز هاي پيشين بطور ميانگين 6 بار از وبلاگتان ديدن مي كردم ( براي خواندن كامنت ) كه اين
بهانه يي براي نرم افزار هاي عزيز
فراهم آورده!. در حال حاضر از شهري ديگر اين كامنت را برايتان ارسال
مي كنم

واقعا از حضورتان شرمندم بانو. بسيار شرمنده.

ناشناس گفت...

سلام
من قبلا مطلب فرهنگ چیست را از رویایی خوانده بودم واز تکرار دوباره اش در وبلاگ شما لذت بردم
ممنون دوست خوبم که همیشه مطالبتان خواندنی است

ناشناس گفت...

فرهنگ در نثر و شعر کهن فارسی
خداوند تدبیرو فرهنگ و هوش
نگوید سخن تا نبیند خموش
سعدی
------
هر چه خواهی کن ،که ما را با تو روی جنگ نبست
پنجه با زور آوران انداختن فرهنگ نیست
سعدی
------
بار دیگر سر برون کن از حجاب
از برای عاشقان دنگ را
تا که عاشق گم کند مر راه را
تا که عاقل بشکند فرهنگ را
مولوی