۶ تیر ۱۳۸۶

کارهای بی برنامه

...
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
من غریبانه به این خوشبختی می نگرم
من به نومیدی خود معتادم
گوش کن
وزش ظلمت را می شنوی؟
فروغ
.
.
امروزآبدارچی شرکت که با موتورسیکلت از راه دوری میاد سرشو تکونی داد و گفت و روزی یک لیتر سهمیه من است!!؟

۵ نظر:

ناشناس گفت...

حداد عادل، که در نشست هفتگی خود با خبرنگاران سخن می‌گفت، در پاسخ به سؤالی در باره‌ی تأثیر اجرای سهمیه‌بندی بنزین بر افزایش قیمت برخی کالاها اظهار داشت: «طرح سهمیه‌بندی بنزین ضروری و برای کشور مفید است و مصرف بنزین را کاهش می‌دهد. افزایش نرخ برخی کالاها هم ارتباطی با این مسأله ندارد».

ناشناس گفت...

سلام خانم اسماعيل زاده عزيز
بايد بگم كه ما سهممون رو تموم كرديم رفت الان ديگه هيچ نفتي در سر سفره نداريم اين روزهاي براي من روزهاي خوبي است به قول بعضي ها با دمم گردو ميشكنم چون دوچرخه ها رو مي تونم كرايه بدم از پولشون براي سفر استفاده كنم
بابا ديگر بنزين ندارد
بابا با چهارليتري از خيابان آمد
بابا خود پالايشگاه ساخته است
اما حقي از بنزين ندارد
بابا ديگر ماشين دارد اما ندارد
ماشين بي بنزين مثل آن است كه ماشين ندارد
اين رو براي بابا ميخونيم توي خونه بعد اون دعوا ميكنه

ناشناس گفت...

اگر سیاستمداران بتوانند با محدود کردن بنزین وسائط نقلیه عمومی را به نحو احسن سازماندهی کنند نیاز به خود رو های خصوصی کاهش می یابدو تا حد قابل ملاحظه ای از آلودگی هوا جلو گیری میشود.
.

ناشناس گفت...

مرا می شناسی ؟
گمان نمی برم
یک نگاه نزدیکتر بیا
آری این منم
همان چشمهای دیر آشنای مغرور
همان صمیمی قدیمی
کمی پیرتر شده ام
و نگاهم خمیده تر
به موازات قامتم
شانه های زمین را سنگین می کند
بر مزار خویش نشسته ام بی سنگ
نه نامی ، نه نشانی
از آنهمه نامها
نه یادی ، از آنهمه بودنها
نه امیدی ، در آئینه چشمها
من و قدمهای غریبانه ام
کس چه می داند
که بر من چه گذشت

From : Simin
http://www.terme.persianblog.com/

Do you think our poetry is a century behind of time? In a 19th century era. I.e romanticism?

ناشناس گفت...

I dreamt I was a butterfly, and didn't know when I awoke if I was a man who had dreamt he was a butterfly, or a butterfly who now dreamt he was a man.

Chuang Tzu's dream
500 Years BC