یکی از نیمکت های پارک جای دنجی قرار داره، تقریبن همیشه اِشغاله، ولی در مسیر اونایی قرار داره که دور ِ پارک پیاده روی می کنن. این بار دو پسر جوان با موهای ژل زده و تی شرتهای تنگ و گردنبند به گردن و شلوار جین پر از سگگ و بند وموهای آرایش شده و ژل زده ... روی دسته ی نیمکت نشته اند و یک دختر جوان روبروی اونا ایستاده .
یه خانم با لباسی سر تا پا سیاه با دستکش های سیاه و روسریی که تا پایین ابروهاش کشیده شده تند تند دور می زنه . هر دو ی ما در یک جهت حرکت می کنیم.
دختر جوون گاهی آرنجشو میزاره روی پاهای پسرا و تو چشماشون نگاه میکنه و باهاشون حرف می زنه آنقدر بلند بلند و با هیجان و تند تند با هم حرف می زنن که هر رهگذری ناخود آگاه توجهش جلب میشه و حرفهاشونو می شنوه. هر کدوم یک گوشی دارن که مدام دستشونه یا سه تایی دارن با یکی دیگه حرف می زنن یا آهنگ گذاشتن و یا اس ام اس میخونن یا کلیپ های همدیگه رو میبینن و...مثل اینکه اصلن تو این دنیا نیستن.
....
یکی از پسرا - پارتی های کامی نفری ۴۰۰ تومن خیلی خوبه !
دختره- نه پارتی حسام خوبه نفری ده هزارتومن سیر مشروب میخوریا !
...
- یکی از پسرا: اون که نیومد کادوئیشو بده من ..
...
یکی از لابلای درختا داد می زنه لیلا رو جمعش کنین(به همراه یک حرف رکیک)!!
دختره جواب پسر اون طرف پارک رو میده ، با لحن لاتی به همراه یک فحش رکیک با فریاد : ...مریم رو جمعش کنین !
....
طرف دیگر پارک خانم سیاهپوش در حالی که نفس نفس میزد وقتی میخواست از کنار من رد شه بهم گفت : زمان پیغمبر دخترا رو زنده به گور می کردن ، حالا هم باید این دختره رو زنده به گور کنن !!
یه مقداری با هم بحث کردیم آخر گفت : ببخشید من باید تندتر بروم . گفتم: شما برو .
یه خانم با لباسی سر تا پا سیاه با دستکش های سیاه و روسریی که تا پایین ابروهاش کشیده شده تند تند دور می زنه . هر دو ی ما در یک جهت حرکت می کنیم.
دختر جوون گاهی آرنجشو میزاره روی پاهای پسرا و تو چشماشون نگاه میکنه و باهاشون حرف می زنه آنقدر بلند بلند و با هیجان و تند تند با هم حرف می زنن که هر رهگذری ناخود آگاه توجهش جلب میشه و حرفهاشونو می شنوه. هر کدوم یک گوشی دارن که مدام دستشونه یا سه تایی دارن با یکی دیگه حرف می زنن یا آهنگ گذاشتن و یا اس ام اس میخونن یا کلیپ های همدیگه رو میبینن و...مثل اینکه اصلن تو این دنیا نیستن.
....
یکی از پسرا - پارتی های کامی نفری ۴۰۰ تومن خیلی خوبه !
دختره- نه پارتی حسام خوبه نفری ده هزارتومن سیر مشروب میخوریا !
...
- یکی از پسرا: اون که نیومد کادوئیشو بده من ..
...
یکی از لابلای درختا داد می زنه لیلا رو جمعش کنین(به همراه یک حرف رکیک)!!
دختره جواب پسر اون طرف پارک رو میده ، با لحن لاتی به همراه یک فحش رکیک با فریاد : ...مریم رو جمعش کنین !
....
طرف دیگر پارک خانم سیاهپوش در حالی که نفس نفس میزد وقتی میخواست از کنار من رد شه بهم گفت : زمان پیغمبر دخترا رو زنده به گور می کردن ، حالا هم باید این دختره رو زنده به گور کنن !!
یه مقداری با هم بحث کردیم آخر گفت : ببخشید من باید تندتر بروم . گفتم: شما برو .
وقتی که رفت ، یادم از شعاری آمد که زمان انقلاب بعضی از این دسته های جمعیت زنان می دادند:
" زنان جهان متحد شوید!!"
با خودم گفتم:
کدوم زنها باید متحد بشن؟ حتما این دختره که مفهوم مدرنیته رو با اعتیاد و کثافت اشتباه گرفته با این زنک که افکار فاشیستی داره !!
.
حقیقتن که در دوران سختی زندگی می کنیم!
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر