۵ شهریور ۱۳۸۷

صدای شادی


مدتها پس از اینکه بنکای از دنیا رفته بود، مردی نابینا که در نزدیکی معبدِ استاد زندگی می کرد، به دوستش گفت:" چون نابينا هستم، قادر به دیدن چهره ی آدم ها نیستم، بنا براین باید سیرت آنها را ازتُن صدایشان تمیز دهم". معمولن وقتی به صدای شخصی گوش می دهم که به دیگری برای پیروزی یا شادی به دست آمده اش ، تبریک می گوید ، در تُن صدایش حسادت را نهفته می بینم،و هنگام گوش کردن به ابراز هم دردی جهت شور بختی ِ دیگری ،در تن صدایش خوشی و خرسندی می شنوم مثل این که شوربختی ِ دیگری، برای او بهره ای به بار می آورد.
در تمامی تجربه هایم، اما،در تن صداي بنكاي هميشه بي ريايي بود. هنگامی که ابراز خوشحالی می کرد، چیزی به جز صدای شادی نمی شنیدم،و هنگام بیان همدردی ، فقط صدای غم را می شنیدم.

The Voice of Happiness
After Bankei had passed away, a blind man who lived near the master's temple told a friend: "Since I am blind, I cannot watch a person's face, so I must judge his character by the sound of his voice. Ordinarily when I hear someone congratulate another upon his happiness or success, I also hear a secret tone of envy. When condolence is expressed for the misfortune of another, I hear pleasure and satisfaction, as if the one condoling was really glad there was something left to gain in his own world.
"In all my experience, however, Bankei's voice was always sincere. Whenever he expressed happiness, I heard nothing but happiness, and whenever he expressed sorrow, sorrow was all I heard."

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بعد یک سال بغض...
با «اگر شبی از شب های زمستان مسافری...» به روزم
.
.
به یاد «مرد بي وطن»
به یاد دوست و استاد سفر کرده:
........................................ «دکتر سید مهدی موسوی»
.
.
داستان خرس هاي پاندا به روايت يك ساكسيفونيست که دوست دختری در فرانکفورت داشت
با چندین شعر جدید که قبلا نخوانده اید
آه پدر،پدر، مادر تو را در گنجه آويزان كرده...
با حرفهایی صریح و بی پرده درباره جشنواره های «میبد» و «تبریز»
.
.
صندلي كنار پنجره بگذاريم و بنشينيم و ...
با خبر چاپ:
...................سومین شماره نشریه همین فردا بود
با لینک هایی از جشنواره های مختلف
با لینک شعرها و داستانهایی توپ از بچه های غزل پست مدرن و کارگاه
اعترافات يك سارق مادرزاد...
.
.
و با 27 لینک
فقط 27 لینک
تقدیم به:....
با یک سال نه! با 22 سال بغض به روزم.