۲۱ شهریور ۱۳۸۵

نوازنده گیلانی




نوازنده ی نی در میان مزارع چای (بام سبز) لاهیجان
عکس ها از سالار
این نوازنده نوایی گیلکی و شاد می نواخت.این کودک محو تماشای او شده بود و پدرش در کنار ما به تماشای فرزندش ایستاده بود.
!چه ساده بود این نوازنده
مردي كه كودكي خود را ميبيند
و به آن غبطه ميخورد
، او شايد مدتي كوتاه
. ديگر نباشد
و خود را
در كودكي مي بيند
كه آرام آرام
. پا به زندگي پر دردسر خواهد گذاشت
سیاوش

۹ نظر:

ناشناس گفت...

مردي كه كودكي خود را ميبيند و به آن قبطه ميخورد او شايد مدتي كوتاه ديگر نباشد و خود را در كودكي مي بيند كه آرام آرام پا به زندگي پر دردسر خواهد گذاشت

ناشناس گفت...

سلام پروانه جان
معلومه طبیت را دوست داری از عکسهایی که دیدم میشه نتیجه گرفت توهم عکاس طبیعتی و انعکاسی از زیبایی های دل خودت
تو را پیوند می زنم
امیدوارم چنین کنی

ناشناس گفت...

با تشکر ازسیاوش عزیز تصویر بسیار قشنگی از صحنه ی نوازنده ی پیر و کودک دادند.
....
رامین عزیز
توصیه ی شما انجام شد و در چند جمله ای سفر نامه کوتاهی نوشتم.
از توجه شما تشکر می کنم
..
سالهاست که نام بندر پهلوی از یادها رفته و همه به نام بندر انزلی عادت کرده اند من هم آخرین بار 10 سال پیش همراه خانواده انزلی رفتم و نسبت به اون زمان خیلی تغییر کرده.
..
تخمه شکندون دیگه اینجا قدیمی شده و کمتر دیگه از این صحنه ها می بینی.چون تقریبا همه هم از منظره ی آن بدشون میاد هم می دونن ضرر داره
در مورد لاهیجان هم نسبت به اون زمان خیلی تغییر کرده تله کابین باید جدید باشه از تله کابین توچال که خیلی جدیدتره
این نوازنده ی نی هم درست بالای کوهپایه ی دریاچه بود که به صورت پارک در اومده و مردم قدم می زنند خوراکی دیگه اونجا تخمه نیست بستنی و نسکافه و کلوچه و کاپوچینو و نوشابه و چای هست.بادکنک فروش و نوازنده های دوره گرد هم دیده می شوند
...
در اولین فرصت عکسهای بندر انزلی و تالاب و دریا را پست خواهم کرد
حقیقتا طبیعت بی نظیری دارد
...
مژده ی عزیز درست است عاشق طبیعتم اگر زن نبودم تنهایی می رفتم توی کوهها و یک هفته اونجا می موندم
البته در کنار خانواده به طبیعت رفتن هم لذت خاص خودش را دارد.

با تشکر از همه ی دوستان
پروانه

lakomeh گفت...

سرکار خانم اسماعیل زاده متشکر از لطفتان ازدیدن عکسها واقعا لذت بردم.از اینکه اواسط شهریورهمراه با بارش باران میباشدبیاد سالهای دور میافتم که فصل پلاژ بسر میرسدواز دوستان غیر بومی ناخواسته جدا میشدیم وتا تابستان دیگر بانتظار آمدن مجددشان. بهر حال تماشای عکس های شمال بسیار زیبا بود باز هم سپاس وتشکر
با مهر لاکومه

ناشناس گفت...

here is a link to watch

http://video.google.com/videoplay?docid=-1921276117304287501&q=yahoo&hl=en

ناشناس گفت...

خانم اسماعيل زاده گرامي
از درج نظرات مشروح و ارزشمندتان در مهار بيابان زايي سپاسگزارم.
پايدار باشيد
كاش همه آدمها فقط به كودكي شان غبطه بخورند و نه چون امروز حسودي كنند!!

حميـرا گفت...

سلام عزیزم خوبی؟ از سالار عزیز برای این کار زیباش تشکر کن. از باغ قیسی و سپهری من نوشتی دلم هوای ایران را کرد. چند روزی است عطر ایران در خاطر خسته ام می پیچد.
می بوسمت

ناشناس گفت...

اینم مارو کشت با این پسرش

ناشناس گفت...

صمیمانه تشکر می کنم از اینکه زلطف کردی و داستان قرار را خواندی. این داستان را خیلی وقت پیش نوشتم و فرصت هم نشد که تمام اش کنم.

از توضیحاتی که داده ای ممنونم. میروم که با دقت بیشتری اشکالات اش را رفع نمایم.

با صمی مانه ترین درود ها
فریدون