نقل از بی بی سی فارسی
سه شنبه 06 مارس 2007
گابریل گارسیا مارکز- نویسنده ای که خیال پردازی هایش را جادوی بزرگ ادبیات معاصر جهان خوانده اند - ۸۰ ساله شد.
.
امسال اما مناسبت خاصی هم برای مارکز دارد؛ زیرا رمان صد سال تنهایی او چهل ساله خواهد شد.
آثار مارکز خوانندگان بسیاری در سراسر جهان دارد و رئالیسم جادویی در آثار او چنان واقعیت و خیال را با هم درمی آمیزد که مرزی برای تشخیص آن باقی نمی گذارد.
بی سبب نبود که مارکز شهری خیالی با نام ماکوندو را در آثارش خلق کرد؛ شهری که تا حد زیادی الهام گرفته از دهکده آرکاتاکا یعنی محل گذران دوران کودکی او در شمال کلمبیا بود.
ماکوندو در صد سال تنهایی و آثار دیگر مارکز، شهری از 'تخیلات واقعی و واقعیات تخیلی' است و مارکز در این رمان چنان جزییات دقیقی از آن به دست می دهد که نمی توان باور کرد چنین شهری وجود ندارد.
مارکز با این ترتیب در 'شکستن خطوط مشخص بین واقعیت و خیال' کاملاً موفق عمل کرده است.
مارکز خود نیز اذعان می کند که این روش روایت داستان، الهام گرفته از نحوه قصه گویی مادربزرگ مادری اش است:"مادربزرگ چیزهایی تعریف می کرد که فراطبیعی و فانتزی به نظر می رسیدند اما او آنها را با لحنی کاملاً طبیعی تعریف می کرد."
مارکز که در سال ۱۹۸۲ میلادی جایزه نوبل ادبیات را نیز از آن خود کرد، به 'رویا پردازی' و چگونگی به یاد آوردن و روایت وقایعی که در زندگی اتفاق می افتد علاقه زیادی دارد و بارها تأکید کرده که 'قسمت های عجیب رمانهایش همه واقعیت دارند'.
مارکز ادبیات را به نجاری تشبیه می کند و می گوید:"در هردو، شما با یک واقعیت سر و کار دارید که مثل چوب، سخت است."
اما مارکز که بین طرفدارانش به گابو شهرت دارد، به قدرت کلمات هم ایمان دارد و نحوه استفاده از آنها را وجه تمایز نویسندگان مختلف می داند و به همین جهت هم هست که جستجوی همیشگی اش برای یافتن لغات جدید را پنهان نکرده است.
.
آسمان نوشته های گابو با انتشار صد سال تنهایی درخشان شد. مارکز خود نقطه جرقه زدن نگارش آن را سال ۱۹۶۵ میلادی و هنگامی می داند که مشغول رانندگی بود اما ناگهان ایده نگارش صد سال تنهایی باعث شد مسیرش را عوض کند؛ به خانه برگردد؛ و به مدت ۱۸ ماه 'فقط بنویسد'.
.
مارکز خود گفته که ارنست همینگوی، فرانتس کافکا و فیدل کاسترو از قهرمانان زندگی اش هستند و این در حالی است که بسیاری از صاحبنظران، نزدیکی دیدگاه های مارکز با ویلیام فاکنر نویسنده آمریکایی را نیز مورد توجه قرار داده اند.
گابو اما بیش از هر چیز دیگر، همچنان تحت تأثیر دوران کودکی و گوش سپردن به قصه های پدربزرگ و مادربزرگش است و آنها هنوز جای خود را در ذهن او نگاه داشته اند.
مارکز به یاد می آورد که پدربزرگش روزی میان کوچه ایستاد و به او – که کودکی پنج ساله بیش نبود- گفت:"سنگینی مرگ را حس نمی کنی؟"
شاید هم علت کم کاری گابو در سال های اخیر همین باشد که سنگینی مرگ را احساس می کند.
_____
...يکشنبه 19 سپتامبر 2004
ممنوعيت ورود ماركز به كنگره بين المللی زبان اسپانيايی
كنگره بين المللى زبان اسپانيايى، گابريل گارسيا ماركز نويسنده كتاب صد سال تنهايى و برنده جايزه نوبل ادبيات را از شركت در گردهمايى خود منع كرده است.
روزنامه بريتانيايی گاردين در شماره هجدهم سپتامبر خود نوشت ماركز در سخنرانى در آخرين گردهمايى اين كنگره گفته بود بايد وسواس املاى صحيح را ديگر كنار گذاشت و بشر را از عذاب آن كه از بطن تولد گريبانش را مى گيرد رها ساخت.
كنگره بين المللى زبان اسپانيايى، گابريل گارسيا ماركز نويسنده كتاب صد سال تنهايى و برنده جايزه نوبل ادبيات را از شركت در گردهمايى خود منع كرده است.
روزنامه بريتانيايی گاردين در شماره هجدهم سپتامبر خود نوشت ماركز در سخنرانى در آخرين گردهمايى اين كنگره گفته بود بايد وسواس املاى صحيح را ديگر كنار گذاشت و بشر را از عذاب آن كه از بطن تولد گريبانش را مى گيرد رها ساخت.
۲ نظر:
vaaaaaaaaaaaaayyyyyyyyyyyyyyyyy ma aadamaa che mojudaati hastim...
شرمین عزیز
ما آدما مو جودات تنهایی هستیم به همین دلیل از
.
صد سال تنهایی
.
خوشمان می آید
ارسال یک نظر