عکس از سایت باشگاه نجوم تهران
***
مشغول تماشای اخبار بودم ،به آنجایی رسیده بود که باید کانال عوض میشد تا بتوانی مقابل تلویزیون بنشینی در شبکه یک داریوش ارجمند مقابل شخص دیگری نشسته بود کمی گوش کردم میخکوب شدم طرف مقابل دکتر کزازی بود با خودم می گفتم چطور می تونه اینجوری حرف بزنه؟ مثل اینکه داره از روی یک نوشته می خونه! یعنی فارسی اینقدر شیرینه!!باورم نمی شد. به راستی "فارسی شکر است "را با تمام وجود احساس کردم.اصلا "قند پارسی" بود. حالا که فکر می کنم می بینم چرا من که در ایران زندگی می کنم باید ازنحوه ی حرف زدن یک همزبان انگشت به دهان بمانم .در پایان مجری(داریوش ارجمند) هم که بسیار لذت برده بود از آقای کزازی پرسید.استاد شما که اینقدر از کلمات پارسی استفاده می کنید آیا شده که کم بیارید و از کلمات دیگه استفاده کنید .جواب داد بله گاهی کلمات غیر فارسی قشنگ تر هستند
نمونه ی سخنان استاد را در اینجا می آورم
اما آنچه مرا به نگارش این یادداشت برانگیخت ، واپسین جمله درآن نوشتار است که نویسنده در آن از من گلایه کرده است که دبیرجشنواره بوده ام اما نتوانسته ام پایانی خوش را برای آن رقم بزنم .
پایان ناخوش جشنواره نیزآن است که سخنوران و سروده هایی برگزیده شده اند که شایستگی نداشته اند ؛ سروده هایی ناسخته و ناشیوا که پیشنیه آنها نیزپیوندی با زمینه جشنواره که " ایران " است نمی توانند داشت .
آنچه من در این یادداشت باز خواهم نمود همان است که درسخنرانی خویش در بزم و آیین جشنواره نیز گفته ام : پیوند و همکاری من با جشنواره همکاری و پیوندی نمادین بوده است و من به هیچ روی ، در گزینش سروده ها ، نقش و کارکردی نداشته ام ؛ نیز اگربرای نخستین باردبیری جشنواره ای را پذیرفته ام که بی گمان واپسین بار نیز خواهد بود ، به پاس آن بوده است که این جشنواره با نام سپند و گرامی ایران برگزار می شده است.
اگر سروده ای سست و ناتندرست به زیان ایران و درستیز و دشمنی با آن در جایی به چاپ رسیده است ، من یکسره ازآن نا آگاهم و ازپلشتی و آلایش دامان درمی کشم و به خشم و خروش ، بانگ برمی کشم که : دشمن ایران ، هرکه باشد ، دیوخویی است پتیاره ، ازدیگر سوی ، دشمن ایران به هیچ روی یار و دوستدار ادب نیز نمی تواند بود ؛ ایران سرزمین سپند سخن است و بهشت برین شیوا سخنی و شکرشکنی در پهنه گیتی .
از آن است که دشمن ایران به ناچار دشمن سخن و ادب نیزهست ، واپسین نکته این است : دشمن ایران ، این سرزمین فر و فرهنگ و فرهیختگی ، جزاهرمن نمی تواند بود .
* دکتر میرجلال الدین کزازی مرداد 85
پایان ناخوش جشنواره نیزآن است که سخنوران و سروده هایی برگزیده شده اند که شایستگی نداشته اند ؛ سروده هایی ناسخته و ناشیوا که پیشنیه آنها نیزپیوندی با زمینه جشنواره که " ایران " است نمی توانند داشت .
آنچه من در این یادداشت باز خواهم نمود همان است که درسخنرانی خویش در بزم و آیین جشنواره نیز گفته ام : پیوند و همکاری من با جشنواره همکاری و پیوندی نمادین بوده است و من به هیچ روی ، در گزینش سروده ها ، نقش و کارکردی نداشته ام ؛ نیز اگربرای نخستین باردبیری جشنواره ای را پذیرفته ام که بی گمان واپسین بار نیز خواهد بود ، به پاس آن بوده است که این جشنواره با نام سپند و گرامی ایران برگزار می شده است.
اگر سروده ای سست و ناتندرست به زیان ایران و درستیز و دشمنی با آن در جایی به چاپ رسیده است ، من یکسره ازآن نا آگاهم و ازپلشتی و آلایش دامان درمی کشم و به خشم و خروش ، بانگ برمی کشم که : دشمن ایران ، هرکه باشد ، دیوخویی است پتیاره ، ازدیگر سوی ، دشمن ایران به هیچ روی یار و دوستدار ادب نیز نمی تواند بود ؛ ایران سرزمین سپند سخن است و بهشت برین شیوا سخنی و شکرشکنی در پهنه گیتی .
از آن است که دشمن ایران به ناچار دشمن سخن و ادب نیزهست ، واپسین نکته این است : دشمن ایران ، این سرزمین فر و فرهنگ و فرهیختگی ، جزاهرمن نمی تواند بود .
* دکتر میرجلال الدین کزازی مرداد 85
آن تازش و بيم انگيزی که هفتاد سال پيش زبان فارسی با آن روبه رو بود، امروز بيش از گذشته ديده می شود. آن هم برای اين است که در اين چند دهه، جهان به يکبارگی دگرگون شده است. امروز در روزگار چيرگی رسانه ها به سر می بريم و در پی آن با فرهنگ رسانه ای روبه رو هستيم که فرهنگی بومی وآشنا نيست و در سرشت و ساختار خود، تاختن و گزند رساندن را نهفته است. بنابراين کار فرهنگستان و هر نهادی که بايد پاسدار زبان فارسی باشد، ده ها بار دشوارتر از گذشته است
لینکهای مفید
***
نقل از رادیوزمانه
عربی تنها یک نوع زبان است، ولی پارسی مانند شیرینی است ؛ این جملهایست معروف منتسب به یکی از ایرانشناسان هلندی به نام تایدنس
***
ای دوست گنـــجینه پارسی را عزت بنه
بر خط و زبا ن و فرهنگ خود شوکت بنه
مگذار هویت من و تو درین روز گار ویرانه شود
مگذار گنجینه ادب بر من و تو افسانه شود
از شعر و ادب و عشق سخن باید گفت
این پند را در ذهن نسل جوان باید نهفت
از خط و زبان پارسی ای عشق با من سخن بگو
ازین سخن بسیار در هر دیار و انچمن با من بگو
۱۶ نظر:
ba shenidane sohbataaye eeshun az harf zadane khodam sharmande misham...
درود بر تمام فارسي زبانان واقعي ايران زمين به اميد روزي كه ايران باز هم كنام شيراني اينچنين گردد
الهامی ازین یادداشت پروانه گرامی
ای دوست گنجینه پارسی را عزت بنه
بر خط و زبا ن و فرهنگ خود شوکت بنه
مگذار هویت من و تو درین روز گار ویرانه شود
مگذار گنیجینه ادب بر من و تو افسانه شود
از شعر و ادب و عشق سخن باید گفت
این پند را در ذهن نسل جوان باید نهفت
از خط و زبان پارسی ای عشق با من سخن بگو
ازین سخن بسیار در هر دیار و انچمن با من بگو
فریدون
سلام
شما در هر کدام از وبلاگ ها که دوست داشتید نظر خودتان را بگذارید. من خیلی خوشحال می شوم
البته من بیشتر رو بلاگفا کار می کنم و بلاگ اسپات رو زیاد استفاده نکردم. اما فکر می کنم بلاگ اسپات بی دردسرتر باشه. هر چند قالب هاش برای زبان فارسی تنظیم نشده ولی آدم احساس راحتی و آزادی بیشتری می کنه
در ضمن، سلام من رو به پسرتون هم برسونید
سلام
با تشکر از پیوندی که
به دانشنامه دستور زبان پارس
داده اید، به تارنمای مربوطه مراجعه کردم و نرم افزار دستور زیان را
دانلود(بار گیری) نمودم. نرم افزار بسیار مفیدی است. دستت درد نکند
بانر دانش نامه را هم در حاشیه بامداد پگاه نصب نمودم
باکلیک روی این بانر مستقیمن به این تارنما متصل خواهیم شد
تندرست و شاد باشید
سلام
به پروانه عزیز که همیشه از مطالبت لذت می برم
و چه حسن سلیقه ای دارید
ممنونم از شما
شيرين تر از شيريني است و بس
سلام! یه بار استاد رو دیدم که در برنامه کودک چند جمله ای با کودکان حرف میزد در آن لحظه مطمئن بودم همه بچه هایی که دارن برنامه رو می بینن دهانشون از تعجب بازه
http://newsimg.bbc.co.uk/media/images/39167000/jpg/_39167468_bi_phone203.jpg
the Old mibile Phone
نمايشگاه بي ناشرhttp://ghomaaar.blogspot.com/2007/03/blog-post_06.html
شرمین عزیز
من هم همین احساس بهم دست میده
-
-
سعید سعیدی گرامی
چه خوب که همیشه با وجودت یاد فردوسی را زنده نگه می داری
--
سعید گرامی
بسیار خوشحالم که این مطلب مورد استفاده شما واقع شد
--
از توجه همه ی دوستان به این خانه ی کوچک تشکر می کنم
March 15, 2007
فارسی شکر است؟
به قوله ما ایرانی ها ...خیلی(( زور))) زدم تا به توانم زبانه پدری مادری ام را
به دوستانه آمریکائی خودم به نوعی یاد به دهم
تنها ...هاره تینا از آلاسکا...سوئی از نیویورک..توانستند مقداری ....آنهم ..خیلی کم یاد بگیرند..
آقای محمد علی جمال زاده ...آنقدر ها که شما نوشتید .فارسی شکر نیست..
اما...آرزو می کنم که این زبانه پدری مادری ام..روزی مثله زبانه انگلیسی..بین المللی..بین القاره ای..بین المردمی..وبین الدهکده ی جهانی شود..و از این ال ال های عربی دور به ماند...اما در کناره عرب زبانان مستقل عمل کند..اصلن زبانه زلالی شود که به توان گفت ....
...........................فارسی واقعن شکر است...
نقل از
http://raminchaman.blogspot.com/2007/03/blog-post_15.html
پاسخ به پست فارسی شکر است رامین گرامی:
در مورد این پست شما باید بگویم درمتن این پست نظرم را مفصل نوشته ام و با نظر شما موافق نیستم به نظر من
فارسی شکر است
سلام. من خودم تو اون جلسه نجوم شرکت کردم و چون الان مدت دو یا سه سال میشه که جناب استاد رو میشناسم ز طریق برنامههای مختلف رادیویی وقتی تو مراسم شنیدم که جناب استاد دیر میان و برنامه جابهجا شده به جرات میگم که خوشحال شدم...چون گرچه فارسی شکر است و استاد پارسیزبان شیرین مینماید ولی کاسه صبر آدمی نیز لبریز میشود وقتی مجبور بشوی 60دقیقه پای جملات درازی بنشینی که دست آخر هم خود استاد یادشان میرود که از کجا همیآغاز گشتندی.
البته پوزش میخوام.ولی این نظر من بود چون واقعآ اگه چند دفعه پای صحبتهای ایشون بشینید میفهمید که جملات زیبا نیاز به آرایه ایجاز هم دارن !!
فرزانه گرامی
من پای صحبت های استاد نشسته ام و از صحبت کردن خودم خجالت کشیده ام
پای صحبت ایشان میخکوب می شوم
برنامه ای که از تلویزیون دیدم بیش از یکساعت بود و من زمانش را یک دقیقه هم احساس نکردم
جشن سپندارمذگان
پایگاه پژوهشی هخامنشیان بر گزار می کند : همایش جشن های ایران باستان(جشن سپندارمذگان)
زمان: سه شنبه بیست و نهم بهمن ماه ، ساعت چهار و نیم تا هفت پسین (پس از ظهر)
نشانی: خیابان انقلاب،خیابان استاد نجات الهی (ویلا)،نبش خیابان ورشو ،مجموعه فرهنگی ورشو
www.hakhamaneshian.ir پایگاه پژوهشی هخامنشیان
www.hakhamaneshian.net تالار گفتمان هخامنشیان
سلام.ممنون از سایت خوبتون. می خواستم بگم که آقای کزازی خیلی بی نظیر هستن...وقتی ایشون حرف می زنن من احساس می کنم که خود فردوسی داره صحبت میکنه....
ارسال یک نظر