۴ شهریور ۱۳۸۵

گناه همگانی

!گونتر گراس از گناه همگانی می نويسد
گونتر گراس برنده ی جایزه ادبی نوبل 1999، بعد از توماس مان بی شک یکی از مشهورترین نویسندگان آلمان در جهان می باشد.
کتاب "با پوست های پیاز"یا "هنگام پوست کندن پیاز" اثر گونتر گراس پس از یک روز انتشار با تیراژ 150 هزار نسخه نایاب شد
گونتر گراس پس از 60 سال، درست چند هفته قبل از انتشار کتابش ،فاش کرد درسن 17 سالگی سالهای 1944 تا 1945 عضو گروه "وافن اس اس" یا اس اس مسلح بوده است و آن را از ساده لوحی دوران جوانی و "دیگر لکه های ننگ" زندگی اش بیان کرده است.

اين نويسنده در پاسخ به اينكه «چرا داوطلبانه خود را به ارتش معرفي كرد» اظهار داشت: هدف اصلي من اين بود كه از خانواده و از تنگناهاي موجود آن خارج شوم و به اين امر پايان دهم.
او به عنوان نویسنده چپ در آلمان و اروپا شناخته شده است و تاکنون عناوینی همچون "وجدان بیدار"نهاد و یا نماد اخلاقی" شناخته شده بود.
به دو گونه به این مسئله نگاه می شود:
انجمن قلم چک، ولفگانگ بورنزن(کارشناس امور فرهنگی حزب دمکرات مسیحی)و .... بر این نظرند که گراس باید جایزه نوبل ادبی را پس دهد.
برخی رسانه ها در ایتالیا و انگلستان و روسیه و.. بر این اعتقادن که اعتبار اخلاقی و سیاسی گراس کاهش خواهد یافت.
لخ والسا برنده جایزه صلح نوبل از گراس خواست عنوان شهروند افتخاری دانتزینگ،گدانسک امروزی را پس بدهد.
.اما برخی اعترافات او را نشانه شهامت و درایت او می دانند زیرا او داوطلبانه اعتراف کرده است

ژوزه ساراماگو برنده نوبل ادبیات گفت: « به نظر من اينها موضع گيري هاي رياكارانه اي از طرف كساني است كه وجدان خودشان را فراموش كرده اند. من واقعاً از خشونتي كه در اين موضع گيري ها وجود داشت، حيرت زده شدم.»

گزارش خبرگزاري فارس به نقل از خبرگزاري فرانسه، اين آكادمي اعلام كرد كه قصد ندارد در پي اعتراف «گونتر گراس» به عضويت در گروه مسلح «اس.اس» ارتش نازي آلمان در جريان جنگ جهاني دوم، جايزه نوبل ادبي وي را لغو كند. «مايكل سولمن»، رييس آكادمي علمي سوئد گفت: تصميماتي كه براي جوايز نوبل گرفته‌ شده ديگر تمام شده و قابل تغيير نيست.

گراس نویسنده تعداد زیادی نمایشنامه و 11 نوول است ، مشهورترین اثر گراس "طبل حلبی" است که در آن به معاینه آلمان دوره جنگ می‌پردازد. گراس به مدت زیادی تجسم طرز فکر آلمانی بوده است.
گونتر گراس در مصاحبه‌اش گفته است که می‌خواهد این باور را که آلمانی‌ها قربانیان بی‌اراده هیتلر بوده‌اند ، باطل کند. او می‌گوید که آلمانیها حمایت‌کنندگان مشتاق رژیم نازی بوده‌اند. "البته آنها به همان اندازه اغوا می‌شدند ولی
بسیاری از آنهاا مشتاقانه در گیر می شدند
موضع کتاب تازه ام هم همین است " می‌خواهم منشأ این هواخواهی و دلایل پشت آن را ترسیم کنم. من این کار را در "طبل حلبی" و سپس "قرن من "انجام دادم

۳۰ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
ممنون از حضورتون و ممنون از نظر لطف شما
زنده باشيد
ياعلي

ناشناس گفت...

salam
baz ba matlab ziba oomadi

ناشناس گفت...

کونتر گراس را نمیشناسم و با آثار او هم آشنائی ندارم آما با خواندن این مقاله با یکی دیگر از نویسندگان آلمان آشنا شدم .

شنیده ام نوبل به هیتلر هم جایزه صلح اعطا کرد. اینکه چه کسانی برنده جایزه صلح می گیرند موضوع مورد بجث من نیست.

برای من دو موضوع در اینجا مطرح است. یکی اینکه گونتز اعتراف میکند و با اعتراف اش از اشتباه خود درس می گیرد . دوم اینکه آنطور که ازین مقاله بر می آید او درین اعتراف و انتقاد سازنده از خود راه توده ها را بر می گزیند و در خدمت آنها قرار می گیرد .

ناشناس گفت...

فریدون عزیز
در اینجا مهم نیست که آثار گونتر گراس برنده نوبل ادبیات 1999را خوانده باشی .
...
اولا بحث بر سر اعتراف به یک گناه همگانی و سعی در روشن نمودن آن توسط گونتر گراس است
ثانیا اینکه حقیقتی را گونتر گراس 60 سال پنهان کرده است
...
...
گونتر گراس عضو گروه نظامی اس اس شدن را ساده لوحی دوران جوانی و "دیگر لکه های ننگ" زندگی اش بیان کرده است.
و اگر جملات پایانی پست را دوباره بخوانی هدف گونتر گراس در این اعتراف روشن است.
......
البته بعضی همانند سلمان رشدی ضمن هم نظر بودن با ساراماگو از اینکه گونتر گراس این حقیقت را پس از 60 سال
اعتراف کرده زیر سئوال برده اند
....
این پست به خواست و پیشنهاد همسرم نوشته شد و پس از ساعتها جستجو در اینترنت به بحث های جالبی در مورد این قضیه برخوردم وبه شکل کوتاهی که در حوصله خواننده بگنجد جمعبندی نمودم.
....
راستی نظر شما چیست؟
....
اگر مایل بودید می توانم آدرس سایتهایی که به آن مراجعه کردئم برایتان بنویسم

ناشناس گفت...

ضمن تشکر و سپاس از پروانه بخاطر مقالات متنوع ادبی درین بلاگ اجازه میخواهم پست فبلی ام را بصورت زیر تصحیح نمایم

شنیده ام نوبل به هیتلر هم جایزه صلح اعطا کرده بود. اینکه چه کسانی برنده جایزه نوبل می شوند موضوع مورد بجث من نیست.



-------------------------------
بخشی از یک شعر شاملو را به این بلاگ تقدیم می کنم
فریدون


و فردا که فرو شدم در خاک خونالود تبدار

تصویر مرا فرود آرید از دیوار

از دیوار خانه ام.

تصویری کودن را که می‌خندد

در تاریکی ها و شکست ها

به زنجیر ها و به دست ها.

و بگوئیدش:

((تصویر بی شباهت!

به چه خندیده ای؟))

و بیاویزیدش

دیگر بار

واژگونه

رو به دیوار!


ناشناس گفت...

پروانه گرامی
من نظرم را در باره این مقاله در یادداشت قبلی نوشتم. قضاوت در باره کونتر گراس را باید در لابلای آثار او جستجو کرد نه در برهه ای از دوران زندگی او.

باید دید هنر را آیا می توان بدون هنر مند دوست داشت. او رفته است آنچه باقی مانده است آثار اوست. که در گستره ی ذهن خواننده بر رسی و نقد میشود

ناشناس گفت...

پروانه مهربان
اول
ممنونم از مطالب جالبی که برایم در ستون نظریات پرستو درج نموده ای.



دوم


از کامو
بیرون جلو در را خوانده ام که بسیار برایم جالب و دوست داشتنی بود. اثریست ضد جنگ . و طرفدار صلح.

ناشناس گفت...

باتشکر از خانم پروانه گرامی بخاطر این پست های جالب ، آموزنده و پر محتوا که هر کدام از جنبه های مختلف شایان بررسی و بحث میباشند ،در مورد ( گنتر گراس)، فکرمیکنم با یک نظر اجمالی میتوان
نظریه ژوزه ساراماگو برنده نوبل ادبیات رایک نظریه معقول و منطقی دانست! ژوزه ساراماگو گویا گفته است:
« به نظر من اينها موضع گيري هاي رياكارانه اي از طرف كساني است كه وجدان خودشان را فراموش كرده اند. من واقعاً از خشونتي كه در اين موضع گيري ها وجود داشت، حيرت زده شدم.»ا

ناشناس گفت...

سئوال: آيا قصد داريم کونتر گراس را از ديد سياسی مورد بررسی قرار بدهيم و يا اينکه آثار ادبی او را نقد و بررسی کنيم؟

قبل از هر چیز لازم است جارچوب بحث و گفتگو را تعین.

ناشناس گفت...

سئوال: آيا قصد داريم کونتر گراس را از ديد سياسی مورد بررسی قرار بدهيم و يا اينکه آثار ادبی او را نقد و بررسی کنيم؟

قبل از هر چیز لازم است جارچوب بحث و گفتگو را تعین.

ناشناس گفت...

سلام خاله فلاي

ناشناس گفت...

تنها چيزي كه از گونترگراس در ذهنم نقش بسته اين است:
"فقر ،جنگ است"

ناشناس گفت...

با سلام...گونتر گراسي كه داوطلبانه اعتراف و بنوعي اقرار مي كند..در واقع همان شهامت و
درايتش را هم در ميان مي گذارد..و از مبارز ي مثل لخ والساي بزرگ بعيد است ...نه مثل نلسون
ماندلا كه زندانبانش را دعوت به حضور در مراسم تحليف رياست جمهوريش مي كند و لذتش را
(بيل كلينتون) در كتابش مي نويسد..آن عنوان مجازي را پس بگيرد...

برتولد برشت ميگويد...
نفرت داشتن
از فرومايگي حتا
رخساره ي ما را زشت مي كند
خشم گرفتن
بر بيدادگري حتا
صداي ما را خشن مي كند
......................................................................
و اما ...در مورد پست (جهنم چيست)؟؟؟؟
...........................................................
به باور من يكي از شكلهاي جهنم...اجتماع غاصباني قسي القلب در ميان قبايل زود باوري ست
كه روياي زيستن را بر حقيقت ماندن هميشه برتري داده..و براي اينگونه ماندن..بقول اكبر گنجي
پز روشنفكري از خود نشان داده ..حاضر به بر آورد هيچ ( هزينه اي ) نيستند...و حلق آويز
ريسماني از كرك مورچه و پشم راسو شده اند...بقول شهيار قنبري به ( كسي بر نخوره)
منظورم تمامي آن افراد قبايل زود باور حال حاضر آن ديار ست....با تشكر...

ناشناس گفت...

http://www.ettelaat.net/music.asp
[گل][گل][گل]

ناشناس گفت...

Even if in a friend 's garden you become as abject as a thorn
Never; like me; abandon the hand of your friend
Stay away from those friends who ignorantly
Are hostile to friends ; and friendly to enemies…
……………………………………………………………………………..
در پاسخ آن دو بيت از غزل حافظ بزرگ كه در وبلاگم نوشتي...و چه جالب و بجا هم
نوشتي....

ناشناس گفت...

دوست عزيزم..پروانه ی خوبم..در مورد اينکه نظام آفرينش و بنوعی خلقت و در واقع ساختار نظام موجود از همه موجودات ..در مواقعی و در جاهائی نوعی تضاد و در ظاهر نقص و نقصانی دارد که از ديدگاه ما آفريننده آنها ..مسئول و متعهد به پاسخ گوئی ست...با نظر فردوسی می شود همراه بود .همانطوريکه ناصر خسرو خيام و.و.و. و حتا انديشمندان دنيا هم گفته اند..و بيادم مانده که ناصر خسرو مسئله ی آهو و سگ را مستمسک قرار داده و از جهاندار می پرسد...اين بازی چيست؟ اما ..موردی که من در اين پست ( چله نشينان ) به آن اشاره کردم..هدف من در حول و حوش خود ما ...که بقول سر فراز ..هيچکسی به جز خود ما ..ما را به بيراهه نبرد...می باشد..در مورد پيام تو که درس است هنوز علم و دانش به راز ورمز اين..( جهان دار ) نرسيده..و اين جهان دار است که خرابی بار آورده...ولی به باور من ..من با اينگونه افکار ..کافکائی ..کاموئی ..نيهليستی ..موافق نبوده و اگر بی حرمتی به اينگونه اندیشه ها نشود.. اینان در پی حل معما ها نیستند...مثل چله نشینان ما بریدند.....برقرار باشی...[گل]

ناشناس گفت...

فریدون گرامی آیا میشود آثار ادبی یک نویسنده را از زندگیش جدا دانست به خصوص که خودش می گوید:
بسیاری از آنهاا مشتاقانه در گیر می شدند
موضع کتاب تازه ام هم همین است " می‌خواهم منشأ این هواخواهی و دلایل پشت آن را ترسیم کنم. من این کار را در "طبل حلبی" و سپس "قرن من "انجام دادم
یعنی ابتدا با کتابهای طبل خالی و قرن ما زمینه را برای این اعتراف آماده می کند.
واین برای من سئوال است آیا اعترافش پس از 60 سال عمل درستی بوده؟باید زودتر اعتراف می کرد؟یا باید پس از اینکه اذهان را آماده ی پذیرایی این حقیقت می کرد؟اگر این توجیه خوبی برای کتمان یک حقیقت است پس خیلی های دیگه برای اعمالشون همین توجیه رو دارن.
....
اما خوب کار بزرگی انجام داده با آثارش نشان داده است که وجود اس اس گناه همه ی ملت آلمان است
شاید این گناه را ملت های دیگر در زمانهای متفاوت انجام داده و خواهند داد
..
از توجهت بسیار سپاسگزارم

ناشناس گفت...

پروانه گرامی
به نظر من بحث در باره زندگی کونترگراس بر می گردد به قضاوت در باره تاريخ و بالاخص قضاوت در باره رایش سوم که بسیار در باره آن کتاب نوشته شده است و فکر نمی کنم بتوانیم درین پیام ها فرصت کافی برای آن داشته باشیم.
دیگر اینکه چه گونتر کراس را به هر دلیلی محکوم بدانیم و یا بی گناه مسئاله ای را حل نمی کند . او به هر حال بعنوان یک نویسنده در سطح جهانی مطرح است. در اینجا آواز مطرح نه آوازه خوان.
البته که هر اثر ادبی جدا از ذهنيات خالق آن نيست . و متقابلن زندگی هر نويسند و تفکر او تاثیر پذیرفته ازجامعه است

ناشناس گفت...


گونتر گراس نگرانی شدید خود را از سياستهاى جنگ ‌طلبانه آمريكا و انگلیس اعلام کرد

برگردان المیرا مرادی

روز سه‌شنبه (۲۳ ماه مه) هفتاد و دومين كنگره‌ى جهانى انجمن قلم با حضور نويسندگانى از سراسر جهان در برلين گشايش يافت. ”نوشتن در جهانى فاقد صلح” عنوان اين همايش بود و حدود ۴۵۰ نماينده از ۸۰ كشور در كنگره جهانى قلم حضور داشتند.

گونتر گراس نويسنده سرشناس آلمانى و دارنده جايزه نوبل1999 ادبيات، در نطق افتتاحیه این همایش گفت که : بوش و بلر مانند کشیشانی هستند که «سلاح» را متبرک کرده و در راستای آن «مرگ و انجیل» را به سرزمین های دوردست حمل می کنند. واشنگتن به دلخواه خود برخی حکومت های مستبد را « دولت های خبیث و خودسر rogue states» خطاب می کند و اینگونه آن را بخشی از ساختار قدرت بنیاد گرایان « fundamentalist structure of power» اعلام می کند. سیاست هیچگاه به این اندازه احمقانه و خطرناک نبوده است. ایالات متحده آمریکا «کارچاق کن جنگ» است که با به « تحقیر گرفتن» و « استهزای» قوانین جهان متمدن و زیر پا نهادن آئین ها و قواعد آن، تروریسم را تشویق می کند. ایالات متحده آمریکا حتی با تهدیدات مکرر خود مبنی بر استفاده از سلاح هسته ای ، جهان را تهدید به اقدام به یک جنایت جنگی دیگر می نماید. و بقیه دنیا هم وانمود می کنند که در این مورد نمی توانند اقدامی بعمل آورند.
دولتهاى آمريكا و انگلستان هر دو «رياكارانى hypocrite» هستند که سیاست های آنان - در حالیکه ادعا می کنند که مخالف تروریسم هستند، عملا در خدمت ترویج تروريسم است. آنان در پى يافتن دشمنى جديد بوده اند. ابرقدرتى كه تروريستی مانند اسامه بن لادن را خود پرورانده است و حالا هم می خواهد با زور و اسلحه بر او غلبه پیدا کند.

گونتر گراس سپس با بکارگیری نقل قولی از سخنرانی «هارولد پينتر» نمایشنامه نویس شهیر و برنده جايزه نوبل ادبيات سال گذشته،مبنی بر اینکه " جنایات ایالات متحده آمریکا سیستماتیک، مداوم ، ننگین وشرم آور و بی رحمانه است" به حمايت از اين نويسنده انگليسى كه سخنرانی ضد آمریکائی اش در مراسم دریافت نوبل مورد حمله بسيارى از محافل بريتانيا قرار گرفته بود، پرداخت. گراس با تائید نطق هارولد پینتر، افزود که: "ايالات متحده آمريكا پس از پايان جنگ دوم جهانى از «تمام ديكتاتورى‌هاى راستگراى نظامى دنيا» از اندونزى گرفته تا شيلى پشتيبانى كرده است و البته ما مثل يك حسابدار قربانيان سوءقصدهاى تروريستى را فهرست كرده‌ايم ­كه تعداد آنها به اندازه كافى سهمناك هست­ ولى هيچكس به شمارش جنازه‌هاى قربانيان حملات موشكى و بمباران‌هاى نيروهاى آمريكايى نمى‌پردازد."

ناشناس گفت...

گونتر گراس
برگردان: فرهاد سلمانيان


چپ دست ها

اريش مرا زير نظر دارد. من هم چشم از او برنمي دارم. هر دوي ما اسلحه به دست داريم و مسلم است كه ماشه را خواهيم چکاند و يكديگر را زخمي خواهيم كرد. اسلحه هاي ما پُرند. ما هفت تيرهايي را به طرف هم گرفته ايم كه طي تمرين هايي طولاني آنها را آزمايش کرده و بلافاصله پس از تمرين به دقت تميزشان كرده ايم. فلز سرد اسلحه كم كم گرم مي شود. چنين ماسماسكي از درازا بي خطر به نظر مي رسد. آيا نمي توان يك خودنويس يا يك كليد بزرگ

http://www.rezaghassemi.org/d_dastan53.htm

ناشناس گفت...

با سلامی مجدد خدمت خانم پروانه گرامی . دنباله یاداشت قبلیم در مورد این سئوال که چرا گونتر گراس بعد از 60 سال گفته است که در سن 17 سالگی برای یکسالی
عضو اس اس بوده است؟ و ...

بطور خیلی خلاصه میتوان گفت درطرح این سئوال بیشتر مغرضانه نام بردن از مدت و زمان 60 سال و تآکید بر آن ، جز اینکه بخواهند این مسئله یا سئوال بطور کاذب بزرگتر از آنچه هست نمایانده شود سخت بیمورد است!!! حالا چرا؟؟ و چگونه؟؟؟
پاسخ ساده اینستکه مثلآ اگر گونتر گراس 10سال قبل هم این اطلاع را داده بوده باز هم این سئوال را مطرح میکردند که چرا بعد از50 سال گفته ؟ ومثلآ اگر 40 سال قبل میگفت باز میگفتند چرا بعد از 10 سال گفته ؟ و همینطور ....پس نام بردن و به رخ کشیدن رقم سال ها بی مورد است !! حال آنچه میماند همان اطلاعی است که این شخص بطور داوطلبانه وانهم با اندوه وشاکیانه از اشتغال کوتاه مدتش در اس اس گفته است . یعنی عضویت در تشکیلاتی که اودر آن با توجه به سن کم وسابقه کوتاه خدمت و... . جز عضو پائینی نبوده و نمی توانسته هم باشد ، در حالیکه حتی آنرا هم بزودی ترک کرده و آنجا نمانده تا به درجات بالاتر برسد و..... اشتغال کوتاه مدتی در نو جوانی و آنهم در شرایط زمانی و مکانی که غیر از انکه خودش به ان ها اشاره کرده، صحت وجود چنان شرایطی با شواهد مستند گوناگون کاملآ آشکار و پیداست!! سخن کوتاه ، اینجاست که با توجه به این موارد باز هم در جمع بندی از کل این ماجرا جواب فرصت طلبان فردی یا تشکیلاتی ، تشکیلاتی نظیر حزب دمکرات مسیحی آلمان را که در اینگونه موارد با توسلی بی محابا به ساده ترین دستآویزی فراهم آمده عوام فریبانه میخواهند برای خود به کسب حیثیتی هر چند کاذب به پردازند--- بازهم بقول ژوزه ساراماگو برنده نوبل ادبیات باید اینکه : "... اينها موضع گيري هاي رياكارانه اي از طرف كساني است كه وجدان خودشان را فراموش كرده اند..." دانست!!!
در ضمن جالب است بدانیم که دو صدر اعظم قبلی این کشور ، حضرات آقایان هلمت کول و گرهارد شرودر خود در سن 17 سالگی جزو اعضای سازمان جوانان هیتلر بوده اند و هلمت کول خود از حزب دمکرات مسیحی آلمان به صدر اظمی این کشور رسید!!!!!

بگذریم که این رشته سر دراز دارد.....!!!!

ٍEmail: culturalclub@aim.com

ناشناس گفت...

با تقدیم سلام های گرممان از طرف:
"انجمن ادبی قلم" در حال تآسیس در اسکاتلند من و دوست همکارم (امیر و پریسا) تقریبآ بطور تصادفی از وبلاگ شما برای اولین بار دیدن کرده از پست های این وبلاگ که با سلیقه ،نکته سنجی و هنر مندی خاصی انتخاب شده و نتیجه بینش عمیق و هنرمندی خودتان است ، و هم چنین از اکثر کامنت ها کلی لذت بردیم آنطور که خودمان را هم بلا اراده برای مدتی مشغول به بحثی بسیار شیرین و آموزنده دیدیم!!! هر چند همانطور که اشاره شد علاوه برگرفتاریهای زیاد در حال شکل دادن به این "انجمن قلم " هم هستیم و امیدواریم که هر جه زودتر....اما از آنجا که همین باز دید تصادفی و متاسفانه با عجله کلی برایمان آموزنده و لذتبخش بود سهل انگاری دانستیم که بدون اظهار نظر و قدر دانی و تشکر از زحمات هنر مندانه شما این وبلاگ جالب را ترک کنیم!!!در ضمن گفتیم هر کدام با نوشتن کامنتی فوری!!مربوط به همین آخرین پست (گنتر گراس ) این بازدید اجما لی خود را کامل کرده باشیم!!

برایتان موفقیت های بیشتر و بیشتر آرزو داشته و با نوشتن جداگانه کامنتهایمان بعد از این خدا حافظی میکنیم
امیر --- پریسا
ٍ E mail: a_p_baran@yahoo.com

ناشناس گفت...

با سلام مجدد ! با توجه به غنای زبان و ادبیات فارسی ، و رواج ابیات فراوانی از شعر های معروف بشکل ضرب المثل ، بکار بردن هر یک گاه کار بیان نظر و عقیده ای را به زیبائی و اختصار دلنشینی در حد تکامل به انجام میرساند. با استفاده از یک چنین بیتی خطاب به گناهکاران بزرگی که برای پوشاندن گناهان کبیره خود با دیدن کوچکترین تقصیری در حقیقت از بیگناهان فریاد
"وا شریعتا و وا مصیبتاا" راه می اندازندا همچنان که در مورد این
"گونتر گراس" براه انداخته اند ، بجاست اگر بگوئیم زیاد تند نروید که گفته اند :

گر عهد شود که مست گیرند!!!ا
در شهر هر آنکه هست گیرند !!ا
با احترم - پریسا

ناشناس گفت...

خبر عجیب بود ،اما اعترافی به موقع بود، همزمان با چاپ "هنگام پوست کندن پیاز"
که در آن اغوا شدن امت آلمان و حتی داوطلبانه نازیسم را حمایت کردن،تجسم بهتری پیدا می کند.گونتر گراس هم خود اعتراف می کند و هم پیشنهاد میکند ملت آلمان اعتراف کند و واقع گرایانه نشان می دهد که فاشیسم از رگ گردن به ما نزدیک تر است و خیلی ساده می توان به دام آن افتادو نه ملت آلمان
!بلکه ملل دیگر....هم

ناشناس گفت...

و باز هم با سلام بر خانم پروانه عزیز. خوشحالم که توضیحات همکار عزیز "پریسا" کار من را راحت تر کرده و بنا بر این من بجای یک بیت ضرب المثل از جند بیتی که بخاطرم آمده و بقول پریسا مناسب میبینم اینجا استفاده میکنم و البته بطور کلی در پاسخ به "وا شریعتا وامصیبتا" گو های قلابی یعنی گناهکاران کبیر ی است که خود و جنایاتشان را پشت ظاهری از خیر خواهی و مصلحت بینی پنهان کرده و و برای چنین پنهان ماندنی کثیف در هر فرصتی دیگران را برای تقصیری هر چند ناچیز به باد ملامت میگیرند ..!!!ا باید به اینان گفت :
بله ای در ظاهر فرشته های آسمانی گونتر گراس به اندازه همان عضویت یکساله اش در تشکیلات اس اس در سن 17 سالگی با وجود تمام کار های درخشانش بعد از آن و با وجود اظهار پشیما نی اش برای همان یکسال و.... گناه کار و مجرم است !!!!! شما فرشته ها چه؟؟؟ کی اعتراف خواهید کرد؟؟؟؟

که شاعر فرموده و چه خوش فرموده: که

ناشناس گفت...

این نوشته قبل از تکمیل شدن و به اشتباه در فوق بنام ناشناس وارد شد!!ا
================================

و باز هم سلام بر خانم پروانه عزیز. خوشحالم که توضیحات همکار عزیز "پریسا" کار من را راحت تر کرده و بنا بر این من بجای یک بیت ضرب المثل از جند بیتی که بخاطرم آمد و برای اینجا مناسب میبینم استفاده میکنم و البته بطور کلی خطاب به "وا شریعتا وامصیبتا" گو های قلابی یعنی گناهکاران کبیر ی است که خود و جنایاتشان را پشت ظاهری از خیر خواهی و مصلحت بینی پنهان کرده و و برای چنین پنهان ماندنی کثیف در هر فرصتی دیگران را برای تقصیری هر چند ناچیز به باد ملامت میگیرند ..!!!ا باید به اینان گفت :
بله ای در ظاهر فرشته های آسمانی فرض کنیم گونتر گراس به اندازه همان عضویت یکساله اش در تشکیلات اس اس در سن 17 سالگی با وجود تمام کار های درخشانش بعد از آن و با وجود اظهار پشیما نی اش برای همان یکسال و.... گناه کار و مجرم است !!!!! شما فرشته ها چه؟؟؟ کی اعتراف خواهید کرد؟؟؟؟

که شاعر فرموده و چه خوش فرموده که:

شیخی به زنی فاحشه گفتا ، پستی !!آ
هر لحظه به دام دیگری دل بستی !!ا
زن گفت به شیخ ، آنچه گوئی هستم!!آ
اما تو چنان که مینمائی هستی؟؟؟؟؟؟
درود

حميـرا گفت...

سلام عزیزم
مرسی از معرفی این نویسنده خوب. این روزها آنچه کمیاب است در دنیای مدرن ذره ای شهامت اخلاقی و صداقت است. این جایزه حق این نویسنده خوب و با شهامت است.
روی گلت را می بوسم

ناشناس گفت...

.از کلیه دوستان کمال تشکر را دارم

ناشناس گفت...

ازاظهار مهر امیر و پریسا که در حال شکل دادن به انجمن ادبی در اسکاتلند هستند ،سپاسگزارم و آرزو می کنم هر چه زودتر انجمشان شکل گرفته و این وبلاگ هم از زحمات ایشان بهره مند
گردد.
پیروز باشید

ناشناس گفت...

فریدون عزیز
شهبارا برایم نوشته بود که به علت خرابی کامپیوترش نتواسته وارد ستون نظریات بشود به هر حال امیدوارم نظر او را در اینجا داشته باشم
.
دوستی هم گفت که اولین بار توسط امریکا عضو اس اس بودن گونتر گراس اعلام شد و بعد از آن گونتر گراس اعتراف کرد.
منتظر او هم بودم
...
به همین دلیل جمعبندی را به تاخیر انداختم