نگاه کن که غم، درون ديدهام چگونه قطره قطره آب میشود چگونه سايه سياه سرکشم اسير دست آفتاب میشود نگاه کن تمام هستيم خراب میشود شرارهای مرا به کام میکشد مرا به اوج میبرد مرا به دام میکشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب میشود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمين عطرها و نورها نشاندهای مرا کنون به زورقی ز عاجها، ز ابرها، بلورها مرا ببر اميد دلنواز من ببر به شهر شعرها و شورها به راه پر ستاره میکشانيم فراتر از ستاره مینشانيم نگاه کن من از ستاره سوختم لبالب از ستارگان تب شدم چو ماهيان سرخ رنگ ساده دل ستارهچين برکههای شب شدم چه دور بود پيش از اين زمين ما به اين کبود غرفههای آسمان کنون به گوش من دوباره میرسد صدای تو صدای بال برفی فرشتگان نگاه که من کجا رسيدهام به کهکشان، به بیکران، به جاودان کنون که آمديم تا به اوجها مرا بشوی با شراب موجها مرا بپيچ در حرير بوسهات مرا بخواه در شبان دير پا مرا دگر رها مکن مرا از اين ستارهها جدا مکن نگاه کن که موم شب به راه ما چگونه قطره قطره آب میشود صراحی سياه ديدگان من به لای لای گرم تو لبالب از شراب خواب میشود به روی گاهوارههای شعر من نگاه کن تو میدمی و آفتاب میشود
سعید سعیدی گرامی این عکس را از صفحه اول سیو پاسارگاد برداشتم که خانم شکوه میرزادگی یک صفحه در سایتش به شما اختصاص داده و نوشته اند هدیه از طرف شماست .اگر من اشتباه کردم پوزش می خواهم اصلاح می شود با سپاس
فریدون گرامی از شعر بسیار خاطره انگیز فروغ سپاسگزارم مرا به یاد زنده یاد فریدون فرخزاد آورد این روزها کمی کمتر وبگردی می کنم لینک پونه ی بارانی را به Favorites اضافه کردم و به حسام هم همیشه سر می زنم. . در مورد این پست باید بگویم که دلیل اصلی آن روز فردوسی بود و اولین بار که این عکس آرامگاه فردوسی را در وبلاگ مهتاب شب دیدم همان رورهایی بود که عکس هایی از پاسارگاد غرق در آب البته ساختگی، منتشر شده بود در این عکس شباهت عجیبی بین آرامگاه کوروش و فردوسی دیدیم ، در واقع قصدم نشان دادن این شباهت بود که با انتخاب نا مناسب عکس پاسارگاد موفق نشدم. هر چه کردم نتوانستم خودم را راضی کنم آن عکس ساختگی را به نمایش بگذارم.به یقین همه آن عکس ها را دیده اند. در مورد ارتباط با شاملوی بزرگه هم همان طوری که قبلا هم گفتم با این قسمت نظریات شاملوی بزرگ کاری ندارم. هر انسانی دچار اشتباه می شود شامبو آنقدر بزرگ است که این مسئله ی او را به راحتی می توان ندیده گرفت با سپاس از توجه شما به این خانه ی کوچک پروانه
۷ نظر:
ز شير شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جايی رسيدست کار
که تاج کيانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
آفتاب میشود
نگاه کن که غم، درون ديدهام
چگونه قطره قطره آب میشود
چگونه سايه سياه سرکشم
اسير دست آفتاب میشود
نگاه کن تمام هستيم خراب میشود
شرارهای مرا به کام میکشد
مرا به اوج میبرد
مرا به دام میکشد
نگاه کن
تمام آسمان من پر از شهاب میشود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمين عطرها و نورها
نشاندهای مرا کنون به زورقی ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر اميد دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پر ستاره میکشانيم
فراتر از ستاره مینشانيم
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهيان سرخ رنگ ساده دل
ستارهچين برکههای شب شدم
چه دور بود پيش از اين زمين ما
به اين کبود غرفههای آسمان
کنون به گوش من دوباره میرسد صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه که من کجا رسيدهام
به کهکشان، به بیکران، به جاودان
کنون که آمديم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپيچ در حرير بوسهات
مرا بخواه در شبان دير پا
مرا دگر رها مکن
مرا از اين ستارهها جدا مکن
نگاه کن که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره آب میشود
صراحی سياه ديدگان من
به لای لای گرم تو
لبالب از شراب خواب میشود
به روی گاهوارههای شعر من نگاه کن
تو میدمی و آفتاب میشود
فروغ فرخزاد
http://www.rainymint.com/poem/21.shtml
=========
Wishing you all the very best
enjoy the life and have a good rest
Dear parvane
Is really life a chess board and we are the players? Is the concept of life wining or loosing?
See Hessam's Blog at following link
.
http://www.foroozan.govashir.net/.
Your current post somehow is related to Shamloo's speech.
Wishing you good health and happiness
سلام ممنون
عکس دومی کار من نیست فقط اولی
سعید سعیدی گرامی
این عکس را از صفحه اول سیو پاسارگاد برداشتم که خانم شکوه میرزادگی یک صفحه در سایتش به شما اختصاص داده و نوشته اند هدیه از طرف شماست .اگر من اشتباه کردم پوزش می خواهم اصلاح می شود
با سپاس
خواهش میکنم
به این خاطر گفتم که فردا نکن سعید عکس دزدی میکنه
اینجا از اون چشمکها نیز بود که متاسفانه نداره این سیستم
فریدون گرامی
از شعر بسیار خاطره انگیز فروغ سپاسگزارم
مرا به یاد زنده یاد فریدون فرخزاد آورد
این روزها کمی کمتر وبگردی می کنم لینک پونه ی بارانی را به
Favorites
اضافه کردم و به حسام هم همیشه سر می زنم.
.
در مورد این پست باید بگویم که دلیل اصلی آن روز فردوسی بود و اولین بار که این عکس آرامگاه فردوسی را در وبلاگ مهتاب شب دیدم همان رورهایی بود که عکس هایی از پاسارگاد غرق در آب البته ساختگی، منتشر شده بود در این عکس شباهت عجیبی بین آرامگاه کوروش و فردوسی دیدیم ، در واقع قصدم نشان دادن این شباهت بود که با انتخاب نا مناسب عکس پاسارگاد موفق نشدم.
هر چه کردم نتوانستم خودم را راضی کنم آن عکس ساختگی را به نمایش بگذارم.به یقین همه آن عکس ها را دیده اند.
در مورد ارتباط با شاملوی بزرگه هم همان طوری که قبلا هم گفتم با این قسمت نظریات شاملوی بزرگ کاری ندارم. هر انسانی دچار اشتباه می شود
شامبو آنقدر بزرگ است که این مسئله ی او را به راحتی می توان ندیده گرفت
با سپاس از توجه شما به این خانه ی کوچک
پروانه
ارسال یک نظر