یک شاگرد نزد معلم مراقبه اش رفت و به او گفت: "مراقبه برای من خیلی مشکله! خیلی احساس پریشانی می کنم ،یا از درد پاها ،یا دائما خوابم میبرد.خیلی وحشتناکه !"ـ
معلم خیلی رک و در کمال آرامش گفت: "این نیز بگذرد"ـ
یک هفته بعد ، شاگرد نزد معلمش بازگشت و گفت:" مراقبه برای من خیلی عالیه ! من احساس می کنم آگاه ، دارای آرامش و خیلی سرزنده ام ! فوق العاده ست !ـ
معلم خیلی رک و در کمال آرامش گفت: "این نیز بگذرد"ـ
معلم خیلی رک و در کمال آرامش گفت: "این نیز بگذرد"ـ
یک هفته بعد ، شاگرد نزد معلمش بازگشت و گفت:" مراقبه برای من خیلی عالیه ! من احساس می کنم آگاه ، دارای آرامش و خیلی سرزنده ام ! فوق العاده ست !ـ
معلم خیلی رک و در کمال آرامش گفت: "این نیز بگذرد"ـ
.
It Will PassA student went to his meditation teacher and said, "My meditation is horrible! I feel so distracted, or my legs ache, or I'm constantly falling asleep. It's just horrible!"
"It will pass," the teacher said matter-of-factly.
A week later, the student came back to his teacher. "My meditation is wonderful! I feel so aware, so peaceful, so alive! It's just wonderful!'
"It will pass," the teacher replied matter-of-factly.
"It will pass," the teacher said matter-of-factly.
A week later, the student came back to his teacher. "My meditation is wonderful! I feel so aware, so peaceful, so alive! It's just wonderful!'
"It will pass," the teacher replied matter-of-factly.
.
.
۱ نظر:
پروانه گرامی، با سلام و کلی عذر خواهی از تاخیر دراین پاسخ که در "وب گردی اخیر" تازه سئوال را دیدم/ متوجه آن شدم!! (می بینید؟ چه ابزرور با دقتی !! قدر هوش و دقت خودتان را بدانید!). در عین حال با خوشحالی از کشف امروزم یعنی دیدن این پرسش !! در پاسخ به طور خلاصه باید بگویم:ه
اولآ من به هیچوجه متوجه نبوده ام که کلمه مانک را در برابر کلمه رهبر انتخاب کرده ام، یعنی اینکار غیر ارادی و به طور طبیعی انجام گرفته به دلیل این که، من این داستان رابا پیش رو داشتن دو شکل کوتاه فارسی و انگلیسی آن با هدف یک نظر گوئی کلی در مورد محتوای داستان خوانده ام، به این صورت که تقریبآ سریع هر دو متن را حتی بیش از یکبار خواند ه و بعد از اطمینان از تطابق کامل هر دو متن و اینکه از نظر فهمیدن داستان نکته ای را نادیده نگذاشته ام ، نظریه کوتاهی نوشته ام و اینجاست که بدون توجه به چگونگی ترجمه کلمه به کلمه داستان، البته بعد از اطمینان از برابری کامل واصولی دو متن ، برای نوشتن خودم، هر کلمه ای را که برای بیان مطلبم زود تر به ذهنم رسیده نوشته ام ---
------------
و اما حالا که این مطلب مطرح شده، باید بگویم، به نظر من اولآ ترجمه این داستان های ذن دروبلاگ شمابسیار روان و کامل هستند ومن نمی دانستم که ترجمه ها کار خود شماست و از مدتها قبل قصد داشتم ضمن سئوال در این مورد، برای کپی ترجمه بعضی از آنها در "پیام آشنا"از جمله داستان مربوط به ، " رسم شدن بستن یک گربه قبل از مراسم..." از شما اجازه بگیرم! به هر حال به کارتان آفرین گفته و اضافه می کنم که باید دور از شکسته نفسی های معمول که دارید ، قدر توانائی های علمی و هنری خودتان را بدانید!ه
--------------
واما در مورد چگونه دانستن کلمه "رهرو" به عنوان ترجمه کلمه "مانک" ،باید بگویم، من که اصلآبه این مورد فکر نکرده بودم، حالا با مقایسه این دو کلمه با یکدیگر به این نتیجه می رسم که :ه
-------
با توجه به معنی مستفاد ، ازهر یک از این دو کلمه ،
نمی توان کلمه "رهرو" راابتدا به ساکن جانشین کلمه "مانک" کرد ! مگر اینکه این مورد قبلآ در نوشته مربوطه ، حد اقل یک مرتبه به نوعی تصریح شده باشد -- مثلآ اگرابتدا در قسمتی گفته شده "یک رهرو ذن چنین وچنان..." ودر قسمت های بعد گفته شود "رهرو" چنین و چنان..."، تا حد کافی می تواند معلوم باشد که منظور همان "رهرو ذن" است،ه
در غیر این صورت دلیلی در دست نیست که کلمه "رهرو" که فقط در بعضی از معنی های آن وجوه مشترکی با مفهومی که از کلمه "مانک" استنباط می شود وجود دارد ، در متنی به تنهائی و خود به خود ماهیت "مانک" را، به طور کامل در ذهن خواننده آشکار سازد.
شاد و موفق باشید
پیام
ارسال یک نظر