در اين شام برگريز
كدامين كابوس
حرير خواب تو را بمباران كرده است
كه حرفهايم
اين گونه دل شورهي سكوت گرفتهاند؟
كدامين كابوس
حرير خواب تو را بمباران كرده است
كه حرفهايم
اين گونه دل شورهي سكوت گرفتهاند؟
***
اينك
شاخههاي سرد و عبوس
اصالت خشك تركه را
در ذهن تر گلبرگهاي سرخ و سپيد و سبز
فرياد ميزنند
و تو
نميترسي از
اين فاجعهي شب رنگ ِ پليد
از تاراج مرگ
پشت دشت شقايق چشمانت
و گم شدن در يادمان گاه و بيگاه
قاب عكسي خاك خورده
روي ديواري يا طاقچهاي
نميترسي از
پر كشيدن دستهايي كه
گم ميشوند در باد
تا حكايت سبز
راه و اعتماد را تا بينهايت زمزمه كنند
شهرزاد
خرداد 1388