۸ مهر ۱۳۸۹

هوشنگ



شاهنامه خالقی مطلق:

پادشاهی هوشنگ چهل سال بود  


شاهناهه مسکو: هوشنگ


فایل شنیداری با صدای محسن گرامی  از اینجا


 . 
















شاهنامه - هوشنگ - پادشاهی هوشنگ چهل سال بود


پادشاهی هوشنگ چهل سال بود

<> 
<> 
جهاندار هوشنگ با رای و دادبه جای نیا تاج بر سر نِهاد
بگشت از برش چرخ سالی چهلپر از هوش مغز و پر از داد دل
چو بنشست بر جایگاه مِهیچُنین گفت بر تخت شاهنشهی
که بر هفت کشور منم پادشابه هر جا سرافراز و فرمانروا
5به فرمان یزدان پیروزگربه داد و دِهش تنگ بستش کمر
وُزان پس جهان یکسر آباد کردهمه روی گیتی پر از داد کرد
نُخُستین یکی گوهر آمد به چنگبه آتش ز آهن جدا کرد سنگ
سر ِمایه کرد آهن آبگونکزان سنگ خارا کشیدش برون
چو بشناخت، آهنگری پیشه کردگِراز و تبر، ارّه و تیشه کرد
10چو این کرده شد چاره ی آب ساختز دریا به هامونش اندر بتاخت
به جوی و به کِشت آب را راه کردبه فرّ کیی رنج کوتاه کرد
چراگاه مردم بدین برفزودپراگندن تخم و کِشت و درود
بورزید پس هر کسی نان خویشبرنجید و بشناخت سامان خویش
بدان ایزدی جاه و فرّ کیانز نخچیر و گور و گوزن ژیان
15جدا کرد گاو و خر و گوسفندبه ورز آورید آنچ بُد سودمند
بدیشان بورزید و زیشان چریدهمی تاج را خویشتن پرورید
ز پویندگان هر چه مویش نکوستبکُشت و به سرشان برآهیخت پوست
چو روباه و قاقم، چو سنجاب نرم
چهارم سمورست، کش موی گرم
برین گونه از چرم ِپویندگانبپوشید بالای گویندگان
20برنجید و گسترد و خورد و سپُردبرفت و جز از نام نیکو نبُرد
بسی رنج برد اندران روزگاربه افسون و اندیشه ی بی شمار
چو پیش آمدش روزگار بهیاز او مُردَری ماند گاه مِهی
زمانه زمانی ندادش دِرنگشد آن رنج هوشنگ باهوش و سنگ
نپیوست خواهد جهان با تو مهرنه نیز آشکارا نُمایدت چهر
 هفت کشور:هفت بومی است که در اوستا از آن سخن رفته است. نام این بومها در پهلوی و جای آنها چنین است:
1 -اَرزَه در خاور
2- سَوَه درباختر
3-فِرَدَدَفش
4-ویدَدَفش در نیمروز(=جنوب)
5-وُروبَرِشن
6-وُروجَرِشن در شمال
7-خوَنیَرث در میانه
برترین اینها خونیرث است که در پهناوری به تنهایی،با آن شش دیگر برابر است و بامیک(=بامی) به معنی درخشان خوانده می شود. «خونیرث بامی» بهترین سرزمینی است که مزدا آفریده.

در شاهنامه نخستین آهنگر هوشنگ بوده است ولی در بندهشن، مشی و مشیانه هستند که آهن را می گدازند و از آن ابزار می سازند




هیچ نظری موجود نیست: