۲۵ اسفند ۱۳۸۷

شاهی، در شاهنامه ارزش شمرده نمی شود

در زبان و ادب پهلوی کتابهایی که در باره ی سرگذشت ایران نوشته می شده «خوتای نامک» می نامیدند. که «خوتای» در زبان پارسی دری «خدای» و سپس «خدا» شده است که « خدا» در معنی سرور و شاه نیز بوده است. به پیروی از این نام در زمان یزد گرد آخرین پادشاه ساسانی ، کارنامه ایران در کتابی به نام «خوتای نامک » گرد آوری شده است، افسوس که متن پهلوی و تازی آن از میان رفته است. به پیروی از این در پارسی دری «خدای نامه» ، «شاهنامه» نامیده شده است.
فردوسی خود در شاهنامه، نامه های باستان را «نامه ی خسروان» یا «نامه ی باستان» خوانده است. دیگرانی مانند فرخی سیستانی «نامه ایران» را «شاهنامه» خوانده اند.
بنا بر آنچه گفته شد، این نام ، نشانه ای از ارزش شاهان در شاهنامه نیست.
اگر در شاهنامه شاهی ستوده شده است برای شایستگی هایی که داشته و اگر شاهی مانند کیکاووس سبکسر باشد، او را بی خرد و دیوانه و... می خواند.
در داستان رستم و سهراب نامداران ایرانی به گودرز می گویند:
به نزدیک این شاه دیوانه رو
وز این در سخن یاد کن ، نو به نو
گودرز کاووس را «کم خرد» می خواند:
کسی را که جنگی چو رستم بود
بیازارد او را کم خرد بود
درجای دیگر رستم کاووس را «مشتی خاک» می داند:
چرا دارم از خشم کاووس باک
چه کاووس پیشم، چه یک مشت خاک
پادشاهی در شاهنامه در برابر پهلوانی بی رنگ می نماید. اگر شاهنامه به نام کسانی باشد ، بهتر است آن را «نامه ی پهلوانان» بنامند.
در داستان سیاوش رستم در برابر چشمان کاووس، سودابه را، که سیاوش را به سوی مرگ فرستاده است از شبستان شاه گیسو کشان بیرون می آورد و به دو نیم می کند.
تهمتن برفت از بر تخت اوی
سوی خان سودابه بنهاد روی
زپرده به گیسوش بیرون کشید
زتخت بزرگیش در خون کشید
به خنجر به دو نیم کردش به راه
نجنبید بر جای کاووس شاه
فردوسی همواره کیخسرو را ستوده است.کیخسرو نشانه ی راز آلودِ انسان پاک و رهاست، او نماد «مرگ در زندگی» و نشانه ی « پاکی در آلودگی» است. کیخسرو به شیوه ای شگفت انگیز ، زنده به مینو می رود.
اگر فردوسی ستایش کننده شاهان بود کاووس را نیز باید می ستود.


متن کامل سخنان دکتر کزازی