فرهنگ ایران بر بینش زایندگی بنیان دارد، هر زمان پدیده ای از پدیده ای دیگر آفریده شده، بهار از زمستان و تابستان از بهار.
بر پایه همین نگرش زایمان هر پدیده با جشن و سرور همراه است. خرسندی از شادمانی ِ شادمانان آفریده می شود و آنها را با مهر به یکدیگر پیوند می دهد.
جشن تنها بی کار بودن و تن آسایی نیست. فردوسی نیز از خود بیگانه شدن ما را نکوهش می کند:
نه جشن و نه رامش نه گوهر نه نام / به کوشش ز هرگونه سازند دام
نباشــــد بـــهار از زمســـتان پــــدید / ننوشــــند هنـــــگام رامش نَبید
نیاکان ما روز پیش از زایش بهار به نیایش می پرداختند و آرزوهای خود را بر زبان می راندند، من نیز به اندازه ی خودم برای زاد روز بهار نیایش می کنم:
روزگارا،
دل ها را پُر ز ِ مهر،
رنج ها را آسان،
ابرها را بارور،
زمین را پُر بار، بگردان
به ما چشمانی نیک بین ده
دروغ را
پلیدی و کج اندیشی را
از سرزمین مان دور گردان.
بر پایه همین نگرش زایمان هر پدیده با جشن و سرور همراه است. خرسندی از شادمانی ِ شادمانان آفریده می شود و آنها را با مهر به یکدیگر پیوند می دهد.
جشن تنها بی کار بودن و تن آسایی نیست. فردوسی نیز از خود بیگانه شدن ما را نکوهش می کند:
نه جشن و نه رامش نه گوهر نه نام / به کوشش ز هرگونه سازند دام
نباشــــد بـــهار از زمســـتان پــــدید / ننوشــــند هنـــــگام رامش نَبید
نیاکان ما روز پیش از زایش بهار به نیایش می پرداختند و آرزوهای خود را بر زبان می راندند، من نیز به اندازه ی خودم برای زاد روز بهار نیایش می کنم:
روزگارا،
دل ها را پُر ز ِ مهر،
رنج ها را آسان،
ابرها را بارور،
زمین را پُر بار، بگردان
به ما چشمانی نیک بین ده
دروغ را
پلیدی و کج اندیشی را
از سرزمین مان دور گردان.
با آرزوی بهترین ها برای زندگی زمینی.
پروانه بیست و هشت اسفند 1387
عکس ها از شهرزاد از سفرش به کویر