
... و رفت
مثل رنجوری یک درخت قدیمی،
با شاخه هایی پر از لانه های پرندگان ،
و برگ هایی به رنگ خاک ،
همیشه غریب بود .
و خانه اش بوی هجرت داشت .
*****
پاییز بود که از سفر آمد ،
آشفته و تلخ .
اما با مهربانی باران .
گفت که خسته است .
. . .
گویی کسی بود که نمی خواست باشد .
... و رفت
با شاخه هایی پر از لانه های پرندگان ،
و برگ هایی به رنگ خاک ،
همیشه غریب بود .
و خانه اش بوی هجرت داشت .
*****
پاییز بود که از سفر آمد ،
آشفته و تلخ .
اما با مهربانی باران .
گفت که خسته است .
. . .
گویی کسی بود که نمی خواست باشد .
... و رفت