فرانک دوانلو از پژوهشگران نیک شاهنامه است ،کتابی انتشار داده اند که با یاری آن می توان از دیدگاهی دیگر به شاهنامه پرداخت. برای همه ی کسانی که این کتاب را دیدند گیرایی خوبی داشت، هریک به شکلی شوق خود را نشان دادند، یکی از دوستان که تا کنون شاهنامه نداشت بی درنگ شاهنامه ای خرید و... همه به جز رییس کتابخانه ای که به آن می روم. روز پیش که به کتابخانه رفتم کتاب را با خود بردم و در بین راه به خود می گفتم چقدر رییس از دیدن چنین کتابی خوشحال می شود ابتدا به کتابدار نشانش دادم و گفتم اگر خواستید می توانم برایتان از نویسنده بگیرم ، سپس او به اتاق رییس رفت ،واکنش او را می دیدم، گونه ای برخورد می کرد که گویا ویزیتوری کتابی آورده است می خواهد کتابش را به فروش برساند. کتابدار پس از کمتر از یک دقیقه بازگشت و گفت: ما اخیرن کتاب خریدیم. سرگرم نگاه کردن نام کتابها روی کامپیوتر بودم ، فکرهای گوناگون از مغزم می گذشت: خوب تو که این رییس رو می شناسی مثلن تو خودت از اعضای فعال کتابخانه ای او فقط از روی تعداد کتاب هایی که برده ای تو را به عنوان عضو فعال می شناسد و هیچوقت برایش مطرح نبوده تو به چه می اندیشی همیشه منتظر سلام و احترام تو هست که البته تو هم کوتاهی نمی کنی و همیشه احترام می گذاری و او با خوشرویی پاسخ می دهد،.. مگر از یادت رفته که چه کتابی به عنوان جایزه به اعضای فعال می داد: «راز»! آخر مگرچه میشد یک گلستان می داد که همیشه به یادگار در کتابهای خانه بماند. آخر چرا فکر می کند ما باید برویم از دیگران روش زندگی کردن یاد بگیریم در حالی که خودمان این همه آثار کلاسیک داریم که خواندنشان، درمان بسیاری دردهاست...همانطور که رییس را در ذهنم بسته بندی می کردم حرکات کتابدار از دیدم پنهان نبود، چنان غرق کتاب شده بود که انگار رفته بود درون کتاب هی ورق میزد و می خواند و هر آن چیز تازه ای در آن پیدا می کرد .... دو کتاب گرفتم و از کتابخانه بیرون آمدم...
در باره ی کتاب می توانید اینجا بخوانید
با کلیک کردن روی عکس پاره ای از نمودار پیوست کتاب را تماشا کنید.