..
فوکو باغچه و قالی ایرانی را، همگروه ناکجاها قرار داده
..
اما کهنترین نمونهی دگرجای ِ متشکل از مکانهای با هم بیگانه، باغچه است. نباید فراموش کنیم که باغچه، این اثر شگفتیبرانگیز ِ چندین هزار ساله، در شرق معانی ِ عمیقی داشت که این معانی با هم در یک زمان واحد ادغام شده بودند.
باغچهی سنتی ِ ایرانی فضایی مقدس بود که چهار گوشهی آن نشانهی چهار تکهی دنیا بود، درحالیکه در مرکز آن (ترنج ِ قالی. م.) فضایی بود، مقدستر از گوشهها (لچکهای قالی. م.) که در حکم ناف دنیا بود؛ یعنی آنجا که در باغچه حوض و فوارهی آبی قرار دارد. کل گیاهان باغچه در این فضا پخش بودند. باغچه فضایی بود که جهانی کوچک میساخته است.
قالیها دراصل نقشی از باغچه بودند. باغچه، قالیییست که در آن کل دنیا به کمال، توسط نمادها شکل داده، و بهاینترتیب قالی باغچهای متحرک در مکان میشود. باغچه، کوچکترین تکهی دنیا و همزمان کل آن است. باغچه از عهد عتیق، دگرجایی عالمگیر و موفق بوده است.»