۸ آبان ۱۳۸۵

شعر سپید و شعر حجم



در طبقه بندی شاعران نو(از نیما تا امروز)، اگر خود نیما و گروهی از رهروان معاصرش همچون شاملو ،اخوان ثالث،اسماعیل شاهرودی ،فریدون توللی و... را "نسل اول" شعر نو قرار دهیم و ده های 40 و 50 را(تقریبا تا زمان انقلاب را) اگر به شاعران "نسل دوم" از جمله فروغ فرخزاد،منوچهر آتشی ،م.آزاد،یدالله رویایی،فریدون مشیری و...اختصاص دهیم ،گروهی از ره پویان شعر نو، به ویژه پس از انقلاب،به فرم وزبان خاصی دست می یابند و فضاهای جدیدی را در شعر تجربه می کنند که تا حد زیادی با زبان و فرم دو نسل پیشین متفاوت است.این گروه را اصطلاحا "نسل سوم" می خوانیم. علی بابا چاهی، رزا جمالی ، گراناز موسوی، نازنین نظام شهیدی ، رضا چایچی ، ... که تعدادشان بسیار زیاد است و معمولا در نشریات و ماهنامه و فصلنامه های ادبی فعالییت دارند ، از این گروه به شمار می
آیند.



در دهه ی چهل شاعران "نسل دوم" و گروهی از شاعران "نسل اول" برای دستیابی به
تجربیات تازه در شعر ، را و روش ویژه ی خویش را برگزیدند. از آن جمله می توان از شاملوی بزرگ یاد کرد که خیلی زود از شعر نیمایی فاصله گرفت و زبان و فرم خاص خویش را در پیش گرفت که اصطلاحا به شعر سپید معروف است.
در این نوع شعر، شاعر انرژی و تلاش خود را صرف وزن و قافیه های تحمیلی نمی کند ، حتی از شعر نیما هم که وزن و قافیه های ویژه ی خود را دارد نیز عبور می کند و نمی گذارد که هیچ گونه قید وبندی ، شاعر رادر به وجود آوردن شعر ناب ، آزار دهد. شاملو در خود کلمات و نوع آرایش و چینش کلمات ، آهنگ ویژه ای می بیند که دیگر نیازی به وزن تحمیل شعر کهنه ندارد. به قول فروغ فرخزاد ،"من جمله را به ساده ترین شکلی که در مغزم ساخته می شود به روی کاغذ می آورم و وزن مثل نخی است که از میان ای کلمات رد شده: بی آن که دیده شود ، فقط آنها راحفظ می کند و نمی گذارد بیفتد."
رویداد دیگری که در دهه 40 ظهور می کند و البته همچون تلاش شاملو و دیگران پایدار نمی ماند ، "شعر حجم" که در سال 1348 در" بیانیه ی حجم گرایی" از سوی یدالله رویایی و گروهی از همفکرانش مثل منوچهر شیبانی و تندر کیا و... معرفی می شود و اعلام موجودیت می کند. در این نوع شعر که خود تلاشی است برای رهایی از قید وبندهای پیشین، برای دستیابی به امکانات و فضاهای جدید در شعر کوشش می شود. اصطلاحاتی چون "حجم گرایی"، حرکت ذهنی حجم" ، "دید حجمی " ،" فاصله های ذهنی " ، " نگرش سه بعدی "و.... از اصطلاحاتی است که در مورد این نوع شعر به کار برده می شود و نمایانگر تلاشی است برای بر هم زدن قرار دادهای راکد و تک بعدی در شعر و جست و جوی فضایی
که سه بعدی است و به حجم می ماند . در این نوع نگاه ترکیب هایی مانند " دسته گل ستاره ها" یا "بسترسیلاب" تنها تصویری راکد و در سطح را بیان می کنند ، حال آن که می توان از عنصری متحرک و فضا ساز استفاده کرد که همان "حجم" است و ناگفته هایی است که خواننده آن را کشف خواهد کرد.
پس شاید شگفت آور نیست که مالارمه شاعر فرانسوی چنین بیانی دارد: "پیروزی نگاه را می شنوم، لاجوردی که در ناقوس ها افتاده است." به بیان دیگر شاعر شعر حجم، به رابطه ی ساده ی مضاف و مضاف الیه اکتفا نمی کند ویک بعد ذهنی برای آن در نظر می گیرد.
یداله رویایی معتقد است که :"همه چیز حجم است ،حجم در نگرش اسپاسمانتالیسم* ، در نمود شناسی حجم همه چیز با پیرامونش یک متن پیرامونی تازه پیدا می کند . این بینش برترین را باید بشناسیم . از چشم ما همه چیز در سطح خودش می گریزد و به حجم پشت سرش را ه پیدا می کند ، هم مکعب است و هم استعداد مکعب شدن دارد . ما به این حجم از زاویه های گونه گونش می نگریم . از هر زاویه ای که به آن نگاه کنیم مکعب تازه ای است ، و یا لااقل این طور نمود می کند ، در چشم ، نمای مکثر دارد..."
از شاعران این سبک می توان به غیر از خود یداله رویایی (رویا) ، از محمود شجاعی ، پرویز اسلامپور ، بیژن الهی ، بهرام اردبیلی ، منوچهر شیبانی ، هوشنگ تندر کیا و... را نام برد.
این هم نمونه ای از شعر رویایی:
با نبض آرمیده
مهمان مختصر
گذر از من کرد

خالی در پشت در
معبر شدم
و در میان دو سو ماندم.

در این شعر " مهمان مختصر" یک اضافه ی توصیفی(صفت و موصوف) است، اما در اینجا خواننده و شاعر ، هر دو با هم در " مختصر " بودن مهمان ، تنها به مفهوم اختصار نمی رسند ، بلکه از مفاهیمی عبور می کنند که فقط کوتاهی عمر ، جوانمرگی ، و زود رفتن مرده نیست
.

خانم اسماعیل زاده
با سلام و پوزش از تاخیر بی تقصیر ، دوست داشتم که مطالب بالا را بسیار مستند تر و با ذکر تاریخ های دقیق بنویسم که فکر می کنم تا همین حد برای آشنایی کافی است.به هر حال اگر به مجموعه های خود این شاعران و یا کتاب هایی در زمینه ی شعر نو هم مراجعه شود بی فایده نیست.
با تشکر
هیاتی


---------

چندی قبل دوستی عزیز در ایمیلی دو سئوال زیر را مطرح کرده بود:


نسل سومی ها
در بعضی سایت ها و وبلاگ ها با اصطلاح " نسل سومی " ها روبرو می شویم . منظور از نسل سومی ها چیست؟ نسل اولی ها و نسل دومی ها چه کسانی بودند و این تقسیم بندی ها در چه رابطه ای به کار برده می شود؟

شعر حجم
در باره شعر حجم و شعر سپید چه می دانید و فرق آنها چیست؟ شعر نو از نظر حجم و سپید و غیره به چند دسته تقسیم کرده اند؟

پس از دریافت این سئوالات به دوستان شاعر اینترنتی ایمیلهایی زدم که فقط از یکی از آنها آن هم به صورت شفاهی پاسخ گرفتم
چندی پیش به یاد دوست و همکار قدیمی ام آقای مصطفی هیاتی که هم اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه هستند افتادم دو سئوال فوق را برای ایشان فرستادم و پاسخ فوق را دریافت نمودم . در اینجا از زحمتی که به ایشان دادم سپاسگزاری می کنم .
تا دوستان نظرشان چه باشد؟

۱۵ نظر:

ناشناس گفت...

همکار گرامی
می بينم گاهنگار ت در زمینه ادبیات روز بروز شکوفاتر ميشود و حال و هوائی تازه می یابد مطالبی که نوشته ای از جمله نکاتی بوده است که بسیار مشتاق دانستن آن بوده ام.

با سپاس و تشکر فراوان از پویش ها یت

فریدون

ناشناس گفت...

پروانه گرامی

علاقه و همتی که نسبت به پزوهش در باره مقوله هایی شبیه همین مقوله شعر حجم و شعر سپید نشان می دهی قابل بسی تقدیر و ستایش است. ه

اما بی رو دربایستی بگویم که برای من توجه تو و اشاره ات به آن دیگ مسی و آن آبگردان گوشه حیاط ارزشی دارد هزاران بار بیش از تمام شعرها و داستان هایی که در وبلاگ هایمان منعکس می کنیم.ه

اینگونه دقت به جزئیات پدیده های روزمره زندگی و اینطور برجسته کردن و علاقه نشان دادن به آنهاست که می تواند معرفی کننده واقعی ذوق و علاقه ادبی - هنری یک انسان و بطور کلی هوش و ذکاوت او باشد.وگرنه بازنویسی و کپی کردن شعر و داستان در یک وبلاگ که شق القمری نیست. ه

از توجه تو نسبت به جزئیات آن عکس ها بسیار بسیار لذت بردم. نه بخاطر اینکه آن عکس ها از آن من بوند و گوشه ای از زندگی گذشته مرا نشان میداد. هر عکسی بود و تو اینطور با خوش ذوقی، علاقه و هوش هنری به آن نگاه کرده بودی مرا بهمین اندازه مشعوف و نشئه می کرد و من بخاطر این شعف ازتو بسیار سپاسگزارم. سپاس ! ه

در این باره در تلخ و شیرین بیشتر خواهم نوشت. ه

موفق باشید

حميـرا گفت...

سلام عزیزم
خسته نباشی از این کار خوب. خیلی سعی کرده ام که شعرهای رویایی را درک کنم. آنجا که شعر ساده بوده و شده مفهوم را گرفت شعر را فهمیده ام و آنجا که شعر در واژه های سنگین بی ربط گمشده است برای من حکم زبانی را داشته که هر چه بخوانی اش نمی آموزی آن را.
بهر حال به همه سبک ها احترام می گذارم و معتقدم هر شعری خواننده خود را داراست.
می بوسمت

ناشناس گفت...

سلام بابت اون آدرس خيلي ممنون يه سري به من بزنيد به روزم خوشحال ميشم

ناشناس گفت...

سلام در ارتباط با شعر حجم خوب بود اشاره کوتاهی هم به فنومنولوژی و البته ادموند هوسرل و پدیدارشناسی او که شعر حجم به عبارتی برگرفته از آن است می شد اما برای یک اشاره کوتاه کافی به نظر می رسد. ممنون. سندباد

ناشناس گفت...

سلام پروانه عزیز . در نوشته ی این دوست گرامی دو اشتباه بزرگ به چشم می خورد . یکی این که می گویند شاملو از شعر نیمایی فاصله گرفت . در حالی که شعر شاملو هم معروف به شعر سپید شاخه ای از همان شعر نیمایی ست و شعر غیر نیمایی به حساب نمی آید تنها وزن از آن حذف می شود اما زیر بنا و ساختار و نوع نگاه و فلسفه ی درونی همان ست . شعر غیر نیمایی بیش تر از زمان چاپ کتاب خطاب به پروانه های رضا براهنی که در آن مانیفست شعر پسا نیمایی را مطرح کرده بود و به صراحت پرسیده بود : چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم نمود پیدا کرد و بعد با اشعار علی باباچاهی و نظریات او در غالب شعر در وضعیتی دیگر ادامه پیدا کرد و سپس توسط شاگردان مستقیم و غیر مستقیم براهنی و کسانی مانند علی عبدالرضایی و مهرداد فلاح به سمت و سویی دیگر کشیده شد که همه از شاعران غیر نیمایی به حساب می آیند . تازه تمام شعرهای شاملو هم شعر سپید نیست ، قسمت عمده ی شعرهای اش در همان قالب و اوزان نیمایی ست . اشتباه دیگر ایشان این ست که می گویند تلاش شاملو پایدار نماند . در صورتی که تلاش او یکی از پایدارترین و موثر ترین حرکت های شعر فارسی ست و به خوبی در شعر فارسی جا افتاده و تثبیت شده است

ناشناس گفت...

سلام پروانه عزیز
مطالب ارسالیت را خواندم ممنونم
حتما با دقت خواهم خواند واز نو نظر خواهم داد

ناشناس گفت...

از تو سخن از به آرامی
از تو سخن از به تو گفتن
از تو سخن از به آزادی
وقتی سخن از تو می گویم
از عاشق از عارفانه می گویم
از دوستت دارم
از خواهم داشت
از فکر عبور در به تنهایی
من با گذر از دل تو می کردم
من با سفر سیاه چشم تو زیباست
خواهم زیست
من با به تمنای تو خواهم ماند
من با سخن از تو
خواهم خواند
ما خاطره از شبانه می گیریم
ما خاطره از گریختن در یاد
از لذت ارمغان در پنهان
ما خاطره ایم از به نجواها
من دوست دارم از تو بگویم را
ای جلوه ی از به آرامی
من دوست دارم از تو شنیدن را
تو لذت نادر شنیدن باش
تو از به شباهت از به زیبایی
بر دیده تشنه ام تو دیدن باش
یدالله رویایی

ناشناس گفت...

دوستت دارم

و عشق تو از نامم می تراود

مثل شیره تک درختی مجروح

در حیاط زیارتگاهی
(شمس لنگرودی )

ناشناس گفت...

Dear Parvane
I found the following blog interesting.

http://peepeghermez.persianblog.com/

lakomeh گفت...

با درود ... ممنون از راهنمائی تان وتشکر از لطفتان. وقت خوش

ناشناس گفت...

.سلام به پروانه باغ سبز میهنم
اینجا که من روزگار میگذرانم
پروانه ها
به انتحار جمعی خونینی
آغاز کرده اند
و روشنفکران در حال و هوای
سال پنجاه و هفت روبروی دانشگاه تهران تثبیت شده اند

پستت را از نظر اطلاعات مفیدی که دراختیار خواننده قرار میدهد درخور
.تعمق میدانم
...بالهایت رنگین

ناشناس گفت...

آیا هنرمند روشنفکر است؟
و
درصورت تمایل بیانیه ی نشراینترنتی زیرزمینی ایران را حمایت کنید

اشنا گفت...

سلام بزرگوار
بسیار استفاده کردم
....
به امید فرج

ناشناس گفت...

من چرا از حرفای شما سر در نمیارم؟!!! نمیشه یه کم آسونتر بنویسید؟ اینقدر "حجم، حجم" کردین نفهمیدم چی شد اصلا!